نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار مطالعات زنان، عضو هئت علمی پزوهشکده زنان، دانشگاه الزهرا (س)، تهران، ایران. (نویسنده مسئول)
2 استادجامعه شناسی، عضو هیئت علمی علمی دانشگاه الزهرا،تهران، ایران.
3 استاد علوم قرآن و حدیث، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران.
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
This study was conducted with the purpose of investigating the consequences of disruption in women's sense of tranquility in marital life using a qualitative method (content analysis). The data were collected by in-depth interviews with 60 married women living in Tehran. They were purposefully selected, based on the theoretical saturation of the interview. The data were analyzed using Graneheim's and Lundman's five-stage qualitative method and five themes were extracted, including woman's exposure to crisis and instability, finding alternatives for missing tranquility, husband's exposure to crisis and instability, children's exposure to crisis and instability, and unpleasant extra-family interactions. One core theme was also extracted named crisis and instability in family. According to the results, it can be said that disruption in women's sense of tranquility in marital life has different consequences for family members that it shows family's exposure to serious disruption in stability and balance. Again, these consequences cause disruption in tranquility and it regenerates the defective cycle of disruption in the sense of tranquility in marital life.
کلیدواژهها [English]
در دیدگاه اسلامی سلول اصلی پیکره اجتماع، خانواده است و سلامت یا فساد جامعه انسانی در گرو سلامت یا فساد خانواده است. بههمیندلیل اسلام توجه ویژهای به خانواده دارد و همگان را به صیانت از خانواده موظف کرده است. (بانکیپورفرد، 1390) از نظر اسلام خانواده محل پرورش، رشد و تعالی انسان و تکامل شخصیت او و تأمین نیازهاست. خداوند متعال بهترین وسیله تسکین و آرامش انسان را در رابطه مودتآمیز انسان با همسر و فرزندانش قرار داده است و جلوههای خاص این آرامش را با اهدای اکسیر مودت و رحمت در ابتدای ازدواج در قلب زن و شوهر متجلی کرده است (ر.ک.، روم: 21). خداوند در آیه 21 سوره روم اصل مهم رسیدن به آرامش را مطرح میکند که باید در تمام ابعاد ازدواج مورد توجه قرار گیرد (بانکیپورفرد، 1392). همچنین در آیه 189 سوره اعراف آمده است: «هُوَ الَّذِى خَلَقَکُم مِّن نَّفْسٍ وَاحِدَةٍ وَ جَعَلَ مِنهْا زَوْجَهَا لِیَسْکُنَ إِلَیهْا». وجود صفا، یکرنگی و صمیمیت در خانواده علامت توفیق ازدواج در رسیدن به اصلیترین هدف یعنی، ایجاد سکون و آرامش همسران در کنار یکدیگر و نشاندهنده عملکردن آنها به وظایفشان در برابر یکدیگر است (امانی، 1390). در نظام الهی و فرهنگ قرآنی هدف اصلی ازدواج رسیدن به آرامش روان و آسایش خاطر، پیمودن طریق رشد و نیل به کمال انسانی است (افروز، 1390). قرآن خانواده را آیت بزرگ خداوند میداند که مرکز پیدایی و پرورش آرامش، مودت و رحمت است و در چنین خانوادهای همسران و فرزندان اندوهزدا و سرورآفرین همدیگر میشوند و به رهبری و پیشوایی پارسایان و شایستگان روزگار میرسند.
خانواده سنگبنای همه جوامع بزرگ انسانی است و در استحکام روابط اجتماعی و رشد اعضای جامعه نقش بنیادین دارد. (نوابینژاد، 1391) اگر بنیان نهاد خانواده متزلزل شود، بنیانهای اخلاقی و اجتماعی کل نظام اجتماعی متزلزل میشود و جامعه به سوی مشکلات گوناگون میرود. خانواده کارکردهای مثبت، سازنده و بیبدیلی در ابعاد گوناگون حیات فردی و اجتماعی انسان دارد و در کسب موفقیتها و شکوفایی استعدادها و ارتقای سلامت و بهداشت روانی فرد و جامعه بسیار تأثیرگذار است (ملکوتیخواه، 1390).
احساس آرامش از مهمترین کارکردهای ازدواج و تشکیل خانواده است و آرامش و اطمینانی که برای همسران و سایر اعضای خانواده در محیط خانواده بهنجار ایجاد میشود در هیچ جایی حاصل نمیشود و محیط آن امنترین و رضایتبخشترین بستر برای ارضای نیازهای روانی بهویژه تأمین آرامش روانی است. (پناهی، 1387) بررسی مسیر تحولات در حوزه خانواده نشان میدهد که در دهههای اخیر دگرگونیهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و بهدنبال آن دگرگونیهایی که در شکل و وظایف خانواده و دیدگاه افراد نسبت به خود، خانواده و انتظارات از زندگی زناشویی پدید آمده است نهاد خانواده را با چالشها و تعارضات متفاوت و مضاعفی نسبت به گذشته روبهرو کرده است (جهانی دولتآباد و حسینی، 1393). متأسفانه در سالهای اخیر احساس امنیت، آرامش و روابط صمیمانه میان همسران سست و رضایت زناشویی کم شده است (ستوده، 1379، به نقل از بنیفاطمه و طاهری تیمورلویی، 1388).
بررسی وضعیت موجود خانوادهها براساس پروندههای مراجعین به مراکز مشاوره و دادگاههای خانواده و نیز افزایش آمار طلاق نشان میدهد باوجود اینکه کسب آرامش از اهداف مهم ازدواج است برخی از افراد با ازدواج به آرامش نمیرسند و تأهل و زندگی زناشویی برای آنها آرامشآفرین نیست. بنابراین، اختلال در احساس آرامش در زندگی زناشویی از چالشهایی است که خانواده ایرانی امروزه با آن روبرو و نیازمند مطالعه است تا برای پیشگیری و درمان آن چارهاندیشی شود؛ زیرا هر عاملی که کارکردهای خانواده را مختل کند مانع تحقق اهدافی میشود که تشکیل خانواده بهدنبال آن بوده است، پس بررسی ابعاد مختلف آن مهم است. یکی از ابعاد مسئله اختلال در احساس آرامش پیامدهای آن است که میتواند زمینهساز آسیبهای جدی برای اعضای خانواده باشد.
امروزه خانواده بهصورت یک سیستم اجتماعی و ارتباطی تعریف شده است که سلامت آن و به تبع سلامت جامعه بازتابی از عملکرد مناسب اعضای آن است. (کامینگز و دیویس،[1] 2002) با توجه به تعامل مستمر ارگانیسم خانواده با اعضای خود و اجتماع، خانواده مانند کانون اصلی سلامت یا بیماری اعضای خود در نظر گرفته میشود (ستیر[2]، 1384). بردشاو[3] که با نگرش سیستمی به خانواده مینگرد معتقد است الگوی سیستمی خانواده نشان میدهد که چگونه هر شخص نقشی را در مجموعه نظام خانواده بازی میکند. نگرش سیستمی خانواده را بهعنوان یک نظام میپذیرد و ازاینرو، بیماری ذهنی را پدیدهای فردی و تفکیکپذیر ندانسته و آن را نشانگان ناموفق بودن نظام خانواده میداند (بردشاو، 1386). از منظر متفکران کارکردگرا اگر خانواده از نظر کارکردی دچار عدم تعادل شود، متزلزل و ازهمگسیخته میشود. در نتیجه از هدف اصلی زندگی بازمیماند و آرمانش را از دست میدهد. در خانواده متزلزل جذابیت زندگی به میزان قابل ملاحظهای کاهش مییابد و انگیزه چندانی برای حفظ خانواده وجود ندارد. وقتی کارکردهای خانواده مانند کارکردهای زیستی، اجتماعی، شناختی و عاطفی یکی پس از دیگری آسیب میبیند اعضای آن بهتدریج احساس رضایتمندی خود را از دست میدهند. کاهش تدریجی رضایتمندی اعضای خانواده ابتدا موجب گسست روانی و طلاق عاطفی و سپس گسست حقوقی و طلاق قانونی میشود. در دوران کنونی با تضعیف بسیاری از کارکردهای خانواده کارکرد عاطفی همچنان باقی مانده است و بههمیندلیل خدشهدار شدن آن در سستشدن بنیان نظام خانواده نقش تعیینکنندهای دارد (چابکی و زارعان، 1397). آرامشبخشی از مهمترین کارکردهای عاطفی خانواده است و ایجاد هرگونه اختلالی در آن همه اعضای خانواده را تحت تأثیر قرار میدهد. کاهش تعاملات مثبت، سازگاری و رضایت زناشویی و کاهش احساس آرامش در زندگی را بهدنبال دارد و نظام خانواده را متأثر میکند.
براساس پژوهشها، رضایت زناشویی یکی از عوامل مؤثر در ثبات خانواده و بهداشت روانی زوجین و فرزندان است. وقتی روابط زوجین رضایتبخش باشد آرامش بر خانواده حاکم میشود. این امر موجب کاهش مشکلات روانی میشود و بهبود عملکرد در زندگی اجتماعی را در پی دارد. (پورحسین، 1385، به نقل از حاجیزاده میمندی و دهقانچناری، 1394) در صورت بهرهمندی خانواده از عملکرد مناسب، اعضای آن نیز سلامت و بهزیستی مطلوبی دارند (روستیت، چاکس و چوین،[4] 2007). پژوهشگران معتقدند که رضایت زناشویی در حفظ تعادل زندگی، طول عمر بیشتر، سلامت بدنی و مصونیت بیشتر در برابر بیماریها، سلامت روانی اعضای خانواده، کاهش افسردگی و احساس تنهایی، مقابله با فشارهای زندگی، داشتن عملکرد مناسب در زندگی و تعامل با فرزندان مؤثر است (طلاییزاده و بختیارپور، 1395؛ معتمدی.، و همکاران، 1395؛ هدایتی و بگی، 1395؛ اسدی، غباریبناب و قاسمزاده، 1394؛ اسلاچر و شوبی،[5] 2017؛ کپلر[6]، 2015 به نقل از کرایی، خجستهمهر، سودانی و اصلانی، 1395؛ یو، بارت، دی و گانگاما،[7] 2014؛ هیمن، لانگ، اسمیت، فیشر، ساند و روزن،[8]2011؛ کمپداش، تیلور و کروجر،[9] 2008؛ ویتسون و الشیخ[10]، 2003؛ روبرتز[11]، 2000).
رضایت از زندگی زناشویی میتواند بر توانایی زوجین در برقراری روابط رضایتمندانه با فرزندان و انجام وظایف والدینی در ارتباط با آنها تأثیر بگذارد. (جولایی، بحرانی، پاشاییپور و دیباییان، 1384) رضایت زناشویی ایفای نقش والدینی را آسان میکند. پژوهشها نشان میدهند که رضایت زناشویی بالاتر با استرس فرزندپروری پایینتر و بهبود کارایی در نقش والدگری مرتبط است و والدگری ضعیف با اثرات قابل توجهی بر سلامت رفتاری و هیجانی فرزندان همراه است (اسدی.، و همکاران، 1394). موفقیت و همدلی در روابط زناشویی، لیاقت و کارایی فرزندان را افزایش میدهد و خوشنودی والدین از رابطه زناشویی موفقیت در برآوردهکردن انتظارات فرزندانشان را بهدنبال دارد (کجباف، آقایی و کاویانی، 1383). روابط زناشویی رضایتبخش اساس عملکرد خوب خانواده است و علاوهبر تسهیل فرزندپروری، روابط فرزندان با یکدیگر و با والدین را بهبود میبخشد و باعث سلامت جسمانی و روانی، رشد شایستگی، توانایی سازگاری و انطباق در کودکان میشود (بهرامی احسان و اسلمی، 1388).
عملکرد والدین بر شکلگیری افکار، رفتار و هیجانات کودکان تأثیر دارد و باید ریشه بسیاری از اختلالات روانی را در پرورش اولیه خانواده جستوجو کرد. از میان اعضای خانواده، مادر اولین کسی است که کودک با او رابطه برقرار میکند، بنابراین مهمترین نقش را در پرورش ویژگیهای روانشناختی و عاطفی کودک بهعهده دارد. (نظری، کاکاوند و مشهدی فراهانی، 1394) اگر مادر از زندگی زناشویی خود رضایت نداشته و بهداشت روانی او در معرض خطر باشد، نمیتواند محیط روانی سالمی برای دیگر اعضای خانواده فراهم کنند. در خانوادههای ناراضی، شرایط برای شکوفایی و خلاقیت اعضا فراهم نمیشود و پس از والدین، فرزندان قربانی چنین فضای سرد و نامناسبی میشوند (جولایی.، و همکاران، 1384).
سلامت رابطه زناشویی نه تنها بر زوجین اثرگذار است بلکه بر فرزندان نیز بسیار مؤثر است. رضایت زناشویی بالاتر بر کاهش مشکلات رفتاری فرزندان و افزایش تعامل فرزندان با همسالان در محیط مدرسه مؤثر است (اسدی.، و همکاران، 1394) و میزان بالاتری از خودکارآمدی و توانایی بهتر برای مقابله با مشکلات و میزان پایینتری از اضطراب، افسردگی، پریشانی روانی و اختلالات روانشناختی (والتون و تاکوچی،[12] 2010) پرخاشگری و گوشهگیری فرزندان (اقدامی و حسینچاری، 1387) را بهدنبال خواهد داشت. همچنین رضامندی زناشویی والدین مهمترین پیشبینیکننده خلاقیت کودکان بوده است (قدرتی، افروز، شریفی درآمدی و هومن، 1390) و بین رضایت زناشویی مادران با پیشرفت تحصیلی و موفقیت آموزشی فرزندان رابطه مثبت معنادار وجود دارد (دیباجی فروشانی، امانیپور و محمودی، 1388؛ جولایی.، و همکاران، 1384). تأثیرات مثبت رضایت زناشویی و تعاملات مثبت زوجین بر اعضای خانواده براساس پژوهشهای مختلف بسیاری از مؤلفههای تهدیدکننده سلامت روان مانند افسردگی و اضطراب با عدم کارکرد سالم خانواده مرتبط است (ترودل و گلدفارب،[13] 2010؛ ویتسون و الشیخ،[14] 2003؛ ارفایی، محمدی و سهرابی،[15] 2013).
آشفتگی زناشویی در جنبههای متعددی از روابط زناشویی مانند ارتباط عاطفی، حل مسئله، پرخاشگری، زمان با هم بودن، مسائل مالی، مسائل جنسی، جهتگیری نقش، رضایت از فرزند و تربیت فرزند اختلال ایجاد میکند (حسینیان، حسینی، شفیعینیا و قاسمزاده، 1387) و میتواند به توانایی زن و شوهر برای برقراری روابط رضایتبخش با سایر اشخاص خارج از خانواده نیز آسیب برساند (وینچ، 1974، به نقل از نادری، حیدری و حسینزاده ملکی، 1388). تعارضات زناشویی بر سلامت جسمی و روانی زوجین تأثیر منفی دارد (الیسون، واکر، گلن، مارکور،[16] 2011؛ لاندبلاد و هانسون،[17] 2005؛ روبلز و کیکولت- گلاسر،[18] 2003؛ بریانت، کانگر و میهان،[19] 2001). آشفتگی و تعارض زناشویی موجب کاهش شادمانی، رضایتمندی از زندگی، عزت نفس و سلامت روانی و افزایش آشفتگی روانی میشود (هاوکینز و بوت،[20] 2005). همچنین دلبستگیهای مسئلهساز برای همسران (هاوکینز و بوت، 2005؛ فینچام[21]، 2003)، افسردگی (کرمی، زکییی، علیخانی و خدادادی، 1391؛ کویی.، و همکاران،[22] 1993)، افزایش استرس و اضطراب (کرمی.، و همکاران، 1391) و مشکلات شغلی (مارکمن و لانگ،[23] 1993) را بهدنبال دارد. ناسازگاری زناشویی نیز با افسردگی بیشتر و رضایت از زندگی کمتر و عزتنفس پایینتر ارتباط دارد (ونتو و کوب،[24] 2011؛ الکرناوی[25]، 2012). براساس پژوهشها، نارضایتی زناشویی نیز سلامت جسمانی و روانی زوجین را به خطر میاندازد. بیماریهای زنان بهطور مستقیم از استرسهای زناشویی ناشی میشود (گاتمن، 1993 به نقل از موسوی، 1391) و سطوح پایین رضایتمندی زناشویی موجب آشفتگی جسمانی شده است (لی و فانگ،[26] 2011) و با انواع پیامدهای آسیبزا مانند بروز مشکلات متعدد روانی (نارگیسو.، و همکاران،[27] 2012)، اضطراب (کوهی.، و همکاران، 1393؛ لی و فانگ، 2011) و افسردگی بالاتر (لی و فانگ، 2011) همراه است. علاوهبراین، نارضایتی و سرخوردگی از رابطه همسری، پیمانشکنی را بهدنبال دارد (لانگ و یانگ، 2007، به نقل از محسنزاده.، و همکاران، 1393).
کیفیت رابطه زناشویی علاوهبر زوجین، فرزندان را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. هرچه رضایت زناشویی و در نتیجه سلامت روانی مادران در زندگی خانوادگی بیشتر باشد، فرزندان مشکلات عاطفی و رفتاری کمتری دارند و در مقابل هرچه مادران از زندگی خانوادگی خود رضایت کمتری داشته باشند، سلامت روانی پایینتری دارند و در نتیجه مشکلات عاطفی و رفتاری کودکان ارتباط مستقیمی با رضایت زناشویی و سلامت روانی مادران دارد. (بهپژوه و موسوی، 1393) کیفیت رضایت زناشویی بر روابط والد- کودک تأثیر میگذارد و پیشبینیکننده خوبی برای مشکلات و اختلالات رفتاری کودکان است (شاکریان، ابراهیمی، فاطمی و دانایی، 1391؛ رضوی، محمودی و رحیمی، 1387؛ احدی و بهپژوه، 1383؛ کجباف.، و همکاران، 1383). نارضایتی زناشویی مادران بر افسردگی (ملاباقری، جلالمنش و زراعتی، 1385) و عدم موفقیت تحصیلی فرزندان مؤثر است (جولایی.، و همکاران، 1384). رفتارهای والدین در شرایط عدم رضایت زناشویی و هنگام بروز مشاجرههای خانوادگی بر رفتار کودکان تأثیر نامطلوب میگذارد (بهپژوه و موسوی، 1393). بسیاری از کودکان ممکن است با مشاهده تعارضات مزمن و شدید خانوادگی دچار برخی ویژگیهای شخصیتی شوند که پیشبینیکننده کیفیت نامطلوب ارتباطات بزرگسالی آنهاست (حسینیان.، و همکاران، 1387). خشونتهای زناشویی با مشکلات عاطفی و رفتاری فرزندان رابطه دارد (جرارد، میشانکمار و بوهلر،[28] 2006؛ دیویس.، و همکاران، 2002) و ناسازگاری زناشویی بهترین پیشبینیکننده برای مشکلات عاطفی و رفتاری در کودکان و نوجوانان است (الشیخ.، و همکاران، 2009؛ فرمن و دیویس،[29] 2005).
پژوهشها نشان دادهاند که تعارض والدین، کودکان را دچار استرس، ترس و خشم میکند و در صورت تداوم باعث مشکلات رفتاری میشود. (کامینگز و دیویس، 2002) تعارضات زناشویی بر بیشتر حوزهها مانند سلامت جسمانی فرزندان (قرهباغی، آگیلار و وفایی، 1388؛ الشیخ.، و همکاران، 2001)، سلامت روانی- اجتماعی (خواجهنوری و دهقانی، 1395؛ قرهباغی، آگیلار و وفایی، 1388)، کارکرد شناختی، اجتماعی و روانشناختی (الیس و گاربر،[30] 2000)، رابطه کودک با همسالان (الیاسی و منتظرالمهدی، 1395؛ دان و دیویس،[31] 2001)، تأثیر منفی دارد. کشمکشها و تعارضات زناشویی پیشبینیکننده مشکلات عزتنفس (قرهباغی، آگیلار و وفایی، 1388؛ نیکولوتی، الشیک و ویلسون،[32] 2003)، اضطراب (فلاهرتی و مسترز،[33] 2000)، افسردگی (کجباف.، و همکاران، 1383؛ فلاهرتی و مسترز، 2000)، ناسازگاری (بشردوست، 1384؛ دیویس، استارگ، وینتر، کامینگ و فارل،[34] 2006؛ فینچام، 2003)، احساس تنهایی و ناامیدی (نشان اسکندری و خوشنویس، 1396)، نارضایتی از زندگی (فانی و فانی، 1394) و رفتارهای تعارضی فرزندان در روابط زناشوییشان (سو، مینچام و پازلی،[35] 2008) است. علاوهبراین اختلافات زناشویی، بروز مشکلات درسی و کاهش تحصیلی را بهدنبال دارد (الیاسی و منتظرالمهدی، 1395؛ کجباف.، و همکاران، 1383؛ الیس و گاربر،[36] 2000).
باوجود پژوهشهای متعدد در زمینه تأثیرات رضایت زناشویی، تعارض، ناسازگاری، نارضایتی و کاهش کیفیت تعاملات زناشویی بر زوجین و فرزندان در زمینه آرامش در زندگی زناشویی نیز پژوهشهای محدودی انجام شده است. (ایپکچی، 1390) پژوهشی باعنوان بررسی احکام آرامشبخش قرآن در حیطه نظام خانواده احکام قرآن در حیطه نظام خانواده با روش اسنادی و تحلیلی بررسی شده است. هداوندی (1386) در بررسی عوامل مؤثر بر ایجاد آرامش در خانواده و رضایت از زندگی خانوادگی عوامل مؤثر بر ایجاد آرامش و کسب رضایت در زندگی خانوادگی را با استفاده از روش کتابخانهای بیان کرده است. بررسی مطالعات پیشین در زمینه آرامش در زندگی زناشویی نشان میدهد که پژوهش میدانی در این زمینه صورت نگرفته است. ازاینرو، پژوهش حاضر ابعاد مختلف مسئله اختلال در احساس آرامش در زندگی زناشویی را بررسی میکند و بهدنبال یافتن پیامدهای اختلال در آرامش با استفاده از روش کیفی است.
2-1. روش پژوهش
اساسیترین ویژگی تحقیق کیفی تعمد صریح آن نسبت به نگریستن به رویدادها، کنشها، هنجارها، ارزشها و غیره از دیدگاه شرکتکنندگان است (برایمن، 1389) و به این نکته توجه دارد که بهدلیل تفاوت دیدگاههای ذهنی و پسزمینههای اجتماعی مرتبط با آن دیدگاهها و اعمال متفاوتی در میدان وجو دارد (فلیک، 1387). روش تحلیل محتوای کیفی نیز بر این فرض استوار است که با تحلیل پیامهای زبانی میتوان بهمعانی، اولویتها، نگرشها و شیوههای درک جهان دست یافت (ویلکینسون و برمینگهام، 2003، به نقل از تبریزی، 1393). برایناساس، مطالعه حاضر نیز که به دنبال یافتن پیامدهای اختلال در احساس آرامش در زندگی زناشویی است برای فهم تجربه زنان از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده کرده است.
برای تحلیل دادهها از رویکرد تحلیل محتوا و شیوه پیشنهادی گرانهایم و لودمن[37] (2004) شامل پنج مرحله استفاده شد. در مرحله اول متن هر مصاحبه مکتوب، سپس متن مصاحبه برای رسیدن به درکی کلی از محتوای آن مطالعه شد. در مرحله سوم کدهای اولیه استخراج و پس از آن با ادغام کدها براساس شباهتها، کدهای مشابه در قالب طبقات جامعتری باعنوان مقوله دستهبندی شد. در آخرین مرحله نیز محتوای نهفته در دادهها با عنوان درونمایه استخراج گردید.
2-2. جامعه و نمونه آماری
جامعه هدف پژوهش حاضر زنان متأهل بودند که در زمان انجام پژوهش با همسرشان زندگی میکردند. تعداد شصت نفر از این زنان (تا رسیدن به اشباع نظری در مصاحبه) بهروش نمونهگیری هدفمند و با در نظر گرفتن بیشترین تنوع براساس ویژگیهایی مانند سن، تحصیلات، طبقه اقتصادی-اجتماعی، وضعیت اشتغال، سن ازدواج، مدت زندگی زناشویی، تعداد فرزند و وضعیت خانواده اصلی صورت گرفته است. مدت زندگی مشترک زنان مورد مطالعه بین 1 تا 54 سال و میانگین آن 18 سال بود و به طور میانگین 2 فرزند داشتهاند. سن زنان بین 23 تا 72 سال و میانگین سنی آنها 39 سال و سن همسرانشان بین 25 تا 78 سال و میانگین سنی آنها 44 سال بوده است. سطح تحصیلات زنان و همسرانشان از زیر دیپلم تا دکترا بوده است. بیش از نیمی از زنان و همسرانشان تحصیلات لیسانس و بالاتر داشتهاند. نیمی از جمعیت زنان مورد مطالعه را زنان خانهدار و نیمی را زنان شاغل تشکیل داده است. بیشتر همسران زنان مورد مطالعه شاغل و فقط پنج نفر بازنشسته و دو نفر بیکار بودند.
2-3. ابزار پژوهش
گردآوری دادهها با استفاده از مصاحبه عمیق با زنان انجام شد. مصاحبهها براساس تمایل شرکتکنندگان در مکانهای مختلف مانند منزل، محل کار، محل تحصیل و پارک انجام شد و مدتزمان مصاحبهها بین 60 تا 150 دقیقه بود. انجام مصاحبهها تا زمان رسیدن به اشباع نظری یعنی، تکراریشدن مقولات و حاصلنشدن مقوله جدید ادامه یافت.
زنان در مصاحبهها تعابیر متنوعی را در تعریف احساس آرامش در زندگی زناشویی بیان کردهاند. نداشتن تنش، راحتی اعصاب و غصهنداشتن، اطمینان خاطر باوجود مشکلات و ثبات و امنیت خاطر از جمله تعابیر زنان در تعریف آرامش بوده است. زنان در بیان تجربه خود از احساس آرامش در زندگی زناشویی به عوامل ایجادکننده اختلال در آرامش، راهبردهای خود در مواجهه با آن و پیامدهای اختلال در احساس آرامش اشاره کردهاند.
جدول 1
پیامدهای اختلال در احساس آرامش زنان در زندگی زناشویی
زیرمقولهها |
مقولهها |
درونمایه |
مواجهه زن با مشکلات و فشارهای روحی و جسمی؛ اختلال در رشد و موفقیت زن؛ تعامل نامطلوب زن با همسر؛ تعامل نامطلوب زن با فرزندان؛ تربیت ناموفق فرزندان؛ عدم تمایل به ادامه زندگی زناشویی؛ نگرانی حاصل از بیثباتی زندگی زناشویی؛ تصمیم برای فرزنددار نشدن؛ انتخاب طلاق |
مواجهه زن با بحران و تزلزل |
بحران و تزلزل خانواده |
مسکّنهای معنوی؛ دیگران تسکینبخش؛ روابط خارج از چهارچوب خانواده |
جایگزینیابی برای آرامش مفقود |
|
روبرو شدن همسر با مشکلات روحی و جسمی |
روبروشدن همسر با بحران و تزلزل |
|
روبرو شدن فرزندان با مشکلات روحی و رفتاری؛ اختلال در موفقیت فرزندان |
روبرو فرزندان با بحران و تزلزل |
|
اختلال در تعاملات اجتماعی؛ از دستدادن مقبولیت اجتماعی |
تعاملات برونخانوادگی نامطلوب |
پیامدهای اختلال در احساس آرامش در پنج گروه دستهبندی شد که مقولات به همراه زیرمقولهها در جدول 1 بیان شده است که عبارتند از:
3-1. روبروشدن زنان با بحران و تزلزل
موضوع روبرویی زن با بحران و تزلزل بیانگر آثار و نتایج اختلال در احساس آرامش زنان در زندگی زناشویی برای آنهاست. روبرویی زن با مشکلات و فشارهای روحی و جسمی یکی از نتایج مهم اختلال در احساس آرامش در زندگی زناشویی است که شکلهای مختلفی دارد.
3-1-1. ابتلا به افسردگی
ابتلا به افسردگی از مشکلاتی است که در مواردی باعث آرزوی مرگ و اندیشیدن به خودکشی شده است:
اینقدر رفتارهای مادر شوهرم بد و اذیتکننده است که بعضی وقتا آرزو میکنم ای کاش نبودم. بعضی وقتها حالم اینقدر بد است که آرزوی مرگ میکنم. در دورهای که خیلی داغون شده بودم فقط منتظر فرصتی بودم که خودم را نابود کنم. (خانم 29 ساله با 4 سال زندگی مشترک)
3-1-2. ضعف عصبی
یکی دیگر از مشکلات روحی زنان ضعف عصبی است: «اعصابم خیلی ضعیف شده است. با کوچکترین حرف و حرکتی ناراحت و برآشفته میشوم. درحالیکه اوایل اینطور نبودم». (خانم 29 ساله با 7 سال زندگی مشترک) زنان از دستدادن نشاط و انرژی گذشته، احساس تباهشدن عمر و زندگی، ضعف روحی و اضطراب شدید را نیز از پیامدهای اختلال در آرامش در زندگی زناشویی بیان کردهاند: «نگرانم، خیلی اضطراب دارم، تلاطم فکری دائم دارم، مدام با خودم کلنجار میروم» (خانم 44 ساله با 22 سال زندگی مشترک). علاوهبراین، احساس حقارت، از دستدادن اعتمادبهنفس و انزوا و گوشهگیری نیز از پیامدهای اختلال در احساس آرامش زنان در زندگی زناشویی بوده است. زنان همچنین از روبرویی با مشکلات و بیماریهای جسمی مختلف سخن گفتهاند: «روزبهروز بیماریهای جدید سراغم میآید، الان ناراحتی قلبی دارم، همیشه بهدلیل مشکلات رابطهمان روی اعصابم هست» (خانم 40 ساله با 6 سال زندگی مشترک).
3-1-3. اختلال در رشد و موفقیت زن
از دیگر نتایج اختلال در احساس آرامش زنان در زندگی زناشویی اختلال در رشد و موفقیت است. زنان رضایت در ابعاد زندگی را در گرو آرامش در زندگی زناشویی دانستهاند و اختلال در رشد و موفقیت در دیگر عرصههای زندگی را از تبعات اختلال در آرامش در زندگی زناشویی بیان کردهاند که مصادیق مختلفی دارد. اختلال در پیشرفت برنامههای شخصی از جمله تحصیل یکی از این مصادیق است. عدم تمرکز حواس در انجام وظایف شغلی و کارهای روزمره از دیگر مصادیق اختلال در رشد و موفقیت زنان است: «انسان وقتی آرامش ندارد و روح و روانش خراب است کارهایش نیز خراب میشود. خود من وقتی اعصابم از خانه و زندگیم خراب است سر کار حواسم پرت است و اشتباه میکنم» (خانم 42 ساله با 28 سال زندگی مشترک).
برخی زنان نیز به تعویق انداختن برنامههای مهم زندگی مانند فرزندآوری، ادامه تحصیل و تباه شدن فرصتها را از نتایج اختلال در آرامش در زندگی زناشویی بیان کردهاند. زنان همچنین عدم رشد معنوی را نیز بیان کردهاند: «الان بعد از گذشت هشت سال به طور کامل احساس میکنم که از نظر معنوی پایینتر از دوران مجردی هستم که آن هم به خاطر نوع زندگی و تنشها و مشکلاتی هست که از بعد از ازدواج داشتهام» (خانم 33 ساله با 8 سال زندگی مشترک).
3- 1- 4. تعامل نامطلوب زن با همسر
از دیگر نتایج اختلال در احساس آرامش زنان در زندگی زناشویی تعامل نامطلوب زن با همسر است که نمودهای مختلفی دارد. پرخاشگری و بدرفتاری در تعامل با همسر یکی از این نمودها بوده است: «وقتی اعصاب ندارم طوری میخواهم عصبانیتم را ابراز کنم که یک دفعه میپرم به شوهرم و سر کوچیکترین چیزی گیر میدهم و بهانه میگیرم» (خانم 45 ساله با 27 سال زندگی مشترک). عدم تبعیت از خواستههای همسر و عدم تمایل به رابطه جنسی از دیگر مظاهر تعامل نامطلوب زن با همسر بوده است:
بهدلیل رفتارها و حرکاتی که از او دیدهام نسبت به او خیلی سرد و خسته شدهام. برای همین راضی به رابطه نیستم و چون مجبورم به خاطر او تن میدهم. خیلی مرا آزرده کرده است. وقتی به سمتم میآید، میخواهم از درون جیغ بکشم. (خانم 29 ساله با 5 سال زندگی مشترک)
3- 1- 5. تعامل نامطلوب زن با فرزندان
از دیگر نتایج اختلال در آرامش زنان در زندگی زناشویی تعامل نامطلوب زن با فرزندان است که به شکلهای مختلفی تجربه شده است. بیحوصلگی در تعامل با فرزند و برخورد پرخاشگرانه یکی از شکلهای تعامل نامطلوب زن با فرزندان است:
یک زن بخشهای مختلف زندگیاش قابل تفکیک نیست. برای همین وقتی در زندگی آرامش ندارد چیزهای دیگرش هم نابود است. من وقتهایی که در زندگیمان تلاطم بوده است مادر خوبی نبودهام، حوصله نداشتهام برای بچه وقت بگذارم، غرغر میکردم و زمانهایی هم عصبانیتم را با داد و فریاد سر بچه خالی میکردم. (خانم 35 ساله با 16 سال زندگی مشترک)
در برخی موارد نیز زنان به تنبیه نابهجا و خشونتآمیز فرزند در اثر اختلال در آرامش اشاره کردهاند. تربیت ناموفق فرزندان نیز از نتایج اختلال در آرامش در زندگی زناشویی است. فشارهای روحی و عصبی و درگیری ذهنی زن مانع آرامش فکری لازم برای رسیدگی به امور فرزندان بیان شده است: «فشارهای روحی و عصبی باعث میشد که نتوانم از نظر فکری آرامش داشته باشم و راحت به بچههایم رسیدگی و حتی محبت کنم؛ زیرا همیشه درگیر بودهام» (خانم 52 ساله با 31 سال زندگی مشترک).
۳- ۱- ۶. عدم تمایل به ادامه زندگی زناشویی
از نتایج اصلی اختلال در احساس آرامش عدم تمایل به ادامه زندگی زناشویی است که به شکلهای مختلف توسط زنان بیان شده است. خستگی و بریدن از ادامه زندگی یکی از مظاهر عدم تمایل به ادامه زندگی زناشویی بوده است. بینتیجهدانستن زندگی زناشویی از دیگر موارد بیان شده توسط زنان بوده است. برخی زنان نیز دچار سردی و بیتفاوتی نسبت به همسر شدهاند. گاهی نیز سردی زن نسبت به همسر از بیتفاوتی فراتر رفته و به نفرت تبدیل شده است:
اینقدر مرا شکنجه روحی داده است که دیگر هیچ چیز برایم مهم نیست. سرتاپای مرا غرق جواهر کند برایم مهم نیست. هر روز هم مرا با سیخ داغ بسوزاند، برایم مهم نیست. دیگر هیچ کاری با او ندارم و هیچ نیازی به او ندارم. (خانم 56 ساله با 37 سال زندگی مشترک)
3- 1- 7. نگرانی نسبت به ثبات زندگی زناشویی
از نتایج مهم اختلال در احساس آرامش زنان در زندگی زناشویی نگرانی نسبت به ثبات زندگی زناشویی است. زنانی که در زندگی زناشویی مشکلات جدی داشتهاند نسبت به ثبات و پایداری زندگی ابراز نگرانی کردهاند و آن را مانع آرامش خود دانستهاند: «وقتی به خاطر مشکلاتی که با هم داریم دغدغه آدم این میشود که این زندگی چه میشود، آیا از هم میپاشد یا نه، نمیتوانم آرامش داشته باشم» (خانم 30 ساله با 7 سال زندگی مشترک).
3- 1- 8. تصمیم برای فرزنددار نشدن
از دیگر نتایج اختلال در احساس آرامش در زندگی زناشویی تصمیم برای فرزنددار نشدن است. برخی زنان بهدلیل عدم احساس امنیت و آرامش در زندگی زناشویی نداشتن فرزند را برگزیدهاند:
همسرم خیلی دوست دارد یک بچه دیگر داشته باشیم، اما من موافق نیستم و نمیخواهم بچه دیگری داشته باشیم؛ زیرا احساس امنیت نمیکنم و با وضعی که زندگی ما دارد همین یک بچه را بتوانیم به سرانجام برسانیم خیلی خوب است. (خانم 34 ساله با 11 سال زندگی مشترک)
اختلال در احساس آرامش در زندگی زناشویی در برخی موارد باعث انتخاب طلاق شده است: «دیگر خسته شدم، بریدم، تقاضای طلاق دادم، اما طلاقم نمیدهد. مهریهام را بخشیدم که طلاقم دهد، قبل از اینکه دخترم به دنیا بیاید تقاضای طلاق کردم، هنوز هم دارم تقاضا میکنم، الان دخترم هفده سالش است» (خانم 56 ساله با 37 سال زندگی مشترک).
3-2. جایگزینیابی برای آرامش مفقود
موضوع جایگزینیابی برای آرامش مفقود بیانگر یکی از آثار اختلال در احساس آرامش زنان در زندگی زناشویی است که از رویآوردن زنان به روابطی جایگزین با هدف پر کردن خلأ ناشی از اختلال در آرامش در زندگی زناشویی حکایت دارد.
3- 2- 1. مسّکنهای معنوی
یکی از انواع جایگزینهای انتخاب شده توسط زنان، مسّکنهای معنوی است. زنان در روبرویی با اختلال در آرامش در زندگی زناشویی از ارتباط با خدا و توسل به اهل بیت (ع) متناسب با شرایط خود به شیوههای مختلف برای کسب آرامش بهره بردهاند. آرامش حاصل از یاد خدا به زنان برای تحمل مشکلات نیز کمک کرده است.
اعصابم ناراحت است. دو رکعت نماز میخوانم، راحت میشوم. انسان باید بهصورتی خودش را خالی کند. میروم جلسه روضه امام حسین(ع) یا لهوف میخوانم برای خودم و گریه میکنم، سبک میشم. وقتی زندگی خیلی فشار میآورد غسل صبر میکنم. یاد خدا به آدم آرامش میدهد و کمک میکند آدم تحمل کند. (خانم 53 ساله با 39 سال زندگی مشترک)
3- 2- 2. دیگران تسکینبخش
دیگران تسکینبخش بیانگر جایگزین دیگر زنان در روبرویی با اختلال در احساس آرامش در زندگی زناشویی است. زنان برای کسب آرامش به ارتباط با دیگران روی آوردهاند. این دیگران در مواردی اعضای خانواده زن شامل پدر، مادر، خواهر، برادر و فرزند بودهاند: «خلأ عاطفیام را خانوادهام پر کردهاند، درد دل با برادر و زن برادرم. خواهر بزرگم هم خیلی کمکم میکند و حکم مادر را برایم دارد» (خانم 41 ساله با 12 سال زندگی مشترک). در مواردی نیز زنان ارتباط با دوستان، اقوام و همسایگان را برگزیدهاند. در برخی موارد نیز زن روابط خارج از چهارچوب خانوادهرا بهعنوان جایگزینی برای آرامش مفقود انتخاب کرده است و در روبرویی با اختلال در آرامش در زندگی زناشویی با هدف پرکردن خلأهای خود در ارتباط با همسرش به یک مرد دیگر پناه برده است.
3-3. روبرویی همسر با بحران و تزلزل
موضوع روبرویی همسر با بحران و تزلزل بیانگر آثار و نتایج اختلال در احساس آرامش زنان در زندگی زناشویی برای همسر است. روبرویی زن با فشارهای روحی بهدلیل اختلال در احساس آرامش در زندگی زناشویی موجب روبرویی همسر با مشکلات روحی و جسمی نیز شده است:
شوهرم از احساس ناراحتی من از رفتارهای مادرش ناراحت میشود. برای مثال وقتی اختلاف من و مادرش اوج گرفت و حالم خیلی بد شده بود، دیدم شوهرم هم حالش خیلی بد است، اشتها ندارد، معدهاش بههم ریخته است، سردردهای عجیب گرفته است؛ یعنی اثرش را مستقیم در جسمش دیدم. دیگر چه برسد به روحش. حرف نمیزد و ناراحت بود. (خانم 29 ساله با 4 سال زندگی مشترک)
3-4. روبرویی فرزندان با بحران و تزلزل
3- 4- 1. روبرو شدن فرزندان با مشکلات روحی و رفتاری
موضوع روبرویی فرزندان با بحران و تزلزل بیانگر آثار و تبعات اختلال در احساس آرامش زنان در زندگی زناشویی برای فرزندان است. یکی از نتایج اختلال در احساس آرامش در زندگی زناشویی روبرویی فرزندان با مشکلات روحی و رفتاری مختلف مانند روبرویی فرزندان با فشار روانی، حساسیت عصبی فرزندان نسبت به تعاملات والدین بهدلیل فضای پرتنش تعاملات آنها و پرخاشگری فرزندان است: «دعواهایمان روی لحن حرفزدن و رفتار دخترم خیلی اثر گذاشته و پرخاشگر شده است» (خانم 33 ساله با 8 سال زندگی مشترک). احساس ناامنی فرزندان درون خانواده و پناهجویی در خارج از خانواده از دیگر مشکلات روحی است که فرزندان با آن روبرو هستند: «دخترم در خانه احساس آرامش و امنیت ندارد و همیشه دنبال این است که به خانه پدربزرگ و مادربزرگش برود و به آنها پناه ببرد» (خانم 33 ساله با 8 سال زندگی مشترک). این احساس ناامنی در مواردی به اضطراب دائمی فرزند تبدیل شده است: «دخترم در رابطه ما خیلی لطمه دید. شوهرم جلوی او مرا میزد و وحشیگری درمیآورد. دخترم الان خیلی مضطرب و ناراحت است» (خانم 41 ساله با 12 سال زندگی مشترک). انزوای فرزندان و کنارهگیری از والدین نیز از نتایج تنش در روابط همسران و اختلال در آرامش در خانواده است: «بچههایم منزوی شدهاند، همیشه در اتاق خودشان هستند، از من و پدرشان فرار میکنند، از بحثکردن ما میترسند» (خانم 56 ساله با 37 سال زندگی مشترک).
3- 4- 2. عدم موفقیت فرزندان
عدم موفقیت فرزندان در عرصههای مختلف زندگی از دیگر نتایج اختلال در آرامش در خانواده است. عدم موفقیت در تحصیل و به دنبال آن اشتغال یکی از این عرصهها بوده است: «پسرم به خاطر مشکلات ما خیلی خسارت دید. دانشجو بود، درسش را نیمهکاره رها کرد. الان هم کار درستی ندارد و نمیتواند ازدواج کند» (خانم 52 ساله با 31 سال زندگی مشترک). در برخی موارد نیز ترک تحصیل در مقاطع پایین تحصیلی صورت گرفته است: « بهدلیل مشکلات ما پسرم خیلی مشکل پیدا کرده است. الان مدتی است که مدرسه نمیرود. البته پدرش نمیداند. دخترم هم اول دبیرستان درسش را ول کرد» (خانم 35 ساله با 19 سال زندگی مشترک).
3-5. تعاملات برونخانوادگی نامطلوب
3-5-1. اختلال در تعاملات اجتماعی
موضوع تعاملات برونخانوادگی نامطلوب بیانگر آثار و نتایج اختلال در احساس آرامش زنان در زندگی زناشویی در زمینه تعاملات اجتماعی خانواده است. اختلال در آرامش زنان در زندگی زناشویی باعث اختلال در تعاملات اجتماعی آنها شده است. اختلال در تعامل با خانواده یکی از پیامدهای اختلال در احساس آرامش است: «وقتی آرامش نداری با خانواده خودت هم که معاشرت میکنی ناراحتی؛ زیرا انسان وقتی ازدواج میکند مهمترین چیز برایش رابطه با همسرش است. وقتی این به هم بریزد انسان دیگه حوصله هیچ چیزی را ندارد» (خانم 28 ساله با 3 سال زندگی مشترک). حضور در جمع به تنهایی و بدون همسر و کاهش ارتباط دیگران با زن بهدلیل انزوای او نیز از نتایج اختلال در آرامش در زندگی زناشویی است.
3-5-2. از دستدادن مقبولیت اجتماعی
ازدستدادن مقبولیت اجتماعی از دیگر نتایج اختلال در احساس آرامش زنان در زندگی زناشویی است. برخی زنان مطرحکردن مشکلات زندگی زناشویی نزد دیگران را موجب نگاه نامطلوب دیگران به زن بهعنوان فردی بدبخت با زندگی آشفته بیان کردهاند و معتقدند این مسئله باعث کاهش بیشتر آرامش میشود:
چیزی که تجربه کردم این است که وقتی آدم در جمعی از دهنش درمیرود و مشکلات زندگیش را میگوید، نگاه دیگران به زندگی آدم منفی میشود و خود اینکه دیگران بهعنوان یک فرد بدبخت و مشکلدار به آدم نگاه میکنند و این خود آرامش انسان را کمتر میکند. (خانم 29 ساله با 4 سال زندگی مشترک)
در زمینه آرامش در زندگی زناشویی پژوهش میدانی صورت نگرفته است، اما یافتههای پژوهش حاضر با نتایج سایر پژوهشها در زمینه روابط زناشویی همسو است. یکی از پیامدهای اختلال در احساس آرامش در زندگی زناشویی روبرویی با مشکلات و فشارهای روحی و جسمی بوده است. الیسون و همکاران (2011)، لاندبلاد و هانسون (2005)، روبلز و کیکولت- گلاسر (2003) و بریانت و همکاران (2001) معتقدند که سلامت روانی و جسمانی هر دو با وضعیت زندگی زناشویی ارتباط دارند و تعارضات زناشویی بر سلامت جسمی و روانی زوجین تأثیر منفی دارد. یافتههای نارگیسو و همکاران (2012) نیز نشان داد که نارضایتی و سرخوردگی از رابطه همسری با بروز انواع پیامدهای آسیبزا مانند بروز مشکلات متعدد روانی همراه است. لی و فانگ (2011) رضایت زناشویی پایین را با افسردگی بالاتر و اضطراب و آشفتگی جسمانی همراه دانستهاند. ونتو و کب (2011) و الکرناوی (2012) و هاوکینز و بوت (2005) نیز ناسازگاری، آشفتگی و تعارض زناشویی را موجب کاهش شادمانی، کاهش رضایتمندی از زندگی، کاهش عزتنفس و افزایش نشانههای آشفتگی و روانشناختی بیان کردهاند. پژوهش کوهی و همکاران (1393) نشان داد بین سرخوردگی زناشویی و سلامت روانی در عامل اضطراب رابطه مثبت معناداری وجود دارد. کرمی و همکاران (1391) نیز تعارضات زناشویی را عامل افزایش استرس، اضطراب و افسردگی در بین همسران بیان کردهاند.
از دیگر پیامدهای اختلال در احساس آرامش تعامل نامطلوب زن با همسر است. لی و فانگ (2011) نیز معتقدند سطوح پایین رضایتمندی زناشویی میتواند بهدلیل رابطه آسیبزا باشد و باعث کاهش ارتباط، فقدان صمیمیت و طلاق شود. روبرویی فرزندان با مشکلات روحی و رفتاری و اختلال در موفقیت فرزندان در عرصههای مختلف زندگی از پیامدهای دیگر اختلال در احساس آرامش در زندگی زناشویی است که همسو با یافتههای پژوهشهای پیشین است. براساس یافتههای خواجهنوری و دهقانی (1395) و قرهباغی و وفایی (1388) بین تعارضات والدین و سلامت جسمانی و روانی- اجتماعی کودکان رابطه معکوس وجود دارد. الشیخ و همکاران[38] (2009) و فرمن و دیویس[39] (2005) ناسازگاری زناشویی را بهترین پیشبینیکننده برای مشکلات عاطفی و رفتاری در کودکان و نوجوانان بیان کردهاند. پژوهش کجباف و همکاران (1383) نیز نشان داد بین رضایت زناشویی والدین و بروز اختلالات رفتاری دختران رابطه معنادار است. ملاباقری و همکاران (1385) دریافتند که بین میزان رضایت زناشویی مادران و افسردگی نوجوانان رابطه معنادار معکوس وجود دارد. یافتههای بشردوست (1384)، دیویس و همکاران (2006) و فینچام (2003) از رابطه معنادار بین تعارضات زناشویی با ناسازگاری فرزندان حکایت دارد. براساس پژوهش فانی و فانی (1394) تعارضات زناشویی والدین رابطه معکوس معنادار با رضایت از زندگی فرزندان دارد. یافتههای سو و همکاران (2008) نیز نشان داد که تعارضات زناشویی با رفتارهای تعارضی فرزندان در روابط زناشویی همبستگی مثبت دارد.
بررسی پژوهشهای پیشین نشاندهنده همسویی یافتههای پژوهش حاضر با نتایج مطالعات قبلی است. به برخی پیامدها مانند اختلال در رشد و موفقیت زن، تصمیم برای فرزنددارنشدن، جایگزینیابی برای آرامش مفقود، روابط خارج از چهارچوب خانواده، اختلال در تعاملات اجتماعی و ازدستدادن مقبولیت اجتماعی نیز در مطالعات قبلی چندان اشاره نشده است که پیشنهاد میشود در پژوهشهای آینده به آنها توجه شود. دقت در یافتهها از تفاوتها براساس سن زنان مورد مطالعه حکایت دارد. بر این مبنا میتوان بین زنان تمایزات نسلی در نظر گرفت. بر پایه رویکرد نسل تاریخی مانهایم[40] و با در نظرگرفتن انقلاب اسلامی بهعنوان واقعه تاریخی مهم و در حکم حادثه نسلساز، در پژوهش حاضر براساس یکی از تقسیمبندیهای نسلی (چیتساز قمی، 1386) که متولدین دهه ده و بیست را نسل بنیانگذاران انقلاب، متولدین دهه سی و چهل را نسل انقلاب و جنگ، متولدین دهه پنجاه و شصت را نسل سوم انقلاب و متولدین دهه هفتاد و هشتاد را نسل چهارم انقلاب درنظر گرفته است نسل بنیانگذاران انقلاب و نسل انقلاب و جنگ به عنوان نسل قدیم و نسل سوم و چهارم انقلاب به عنوان نسل جدید درنظر گرفته شده است. بر این مبنا بین نسل قدیم و نسل جدید در پیامدهای اختلال در احساس آرامش در زندگی زناشویی تمایزاتی دیده شده است. پیامدهای اختلال در رشد و موفقیت زن و نیز روابط خارج از چهارچوب خانواده فقط در بین زنان نسل جدید تجربه شده است. برایناساس زنان نسل جدید و قدیم در پیامدهای مرتبط با روبرویی زن با بحران و تزلزل و جایگزینیابی برای آرامش مفقود متفاوت بودهاند و در پیامدهای مرتبط با روبرویی همسر با بحران و تزلزل، روبرویی فرزندان با بحران و تزلزل و تعاملات برونخانوادگی نامطلوب تفاوتی نداشتهاند.
در پژوهش حاضر درونمایه استخراج شده از مقولات، بحران و تزلزل خانواده بوده است. اختلال در آرامش زنان در زندگی زناشویی پیامدهای مختلفی برای اعضای خانواده داشته است که بیانگر روبرویی خانواده با اختلال جدی در ثبات و تعادل است. همه پیامدها بهعنوان عامل اختلال در آرامش است و چرخه معیوب اختلال در احساس آرامش در زندگی زناشویی را بازتولید میکنند. بنابراین، پیشنهاد میشود متخصصان برای حل مسئله اختلال در احساس آرامش در زندگی زناشویی علاوهبر تمرکز بر رفع عوامل اولیه ایجاد اختلال در احساس آرامش، پیامدهای اختلال در احساس آرامش را نیز که موجب تشدید مسئله میشوند، مورد توجه قرار داده و برای رفع آنها راهحلهایی مناسب و متناسب با شرایط هر خانواده بیان کنند.
[1]. Cummings, E. M., & Davies, P. T.
[2]. Satir
[3]. Bradshaw
[4]. Roustit, C., Chaix, B., & Chauvin, P.
[5]. Slatcher, R. B., & Schoebi, D.
[6]. Kepler
[7]. Yoo, H., Bartle-Haring, S., Day, R. D., & Gangamma, R.
[8]. Heiman, J. R., Long, J. S., Smith, S. N., Fisher, W. A., Sand, M. S., & Rosen, R. C.
[9]. Kamp Dush, C. M., Taylor, M. G., & Kroeger, R. A.
[10]. Whitson, S., & El-Sheikh, M.
[11]. Roberts, L. J.
[12]. Walton, E., & Takeuchi, D. T.
[13]. Trudel, G., & Goldfarb, M. R.
[14]. Whitson, S., & El-Sheikh, M.
[15]. Arfaie, A., Mohammadi, A., & Sohrabi, R.
[16]. Ellison, C. G., Walker, A. B., Glenn, N. D., & Marquardt, E.
[17]. Lundblad, A. M., & Hansson, K.
[18]. Robles, T. F., & Kiecolt-Glaser, J. K.
[19]. Bryant, C. M., Conger, R. D., & Meehan, J. M.
[20]. Hawkins, D. N., & Booth, A.
[21]. Fincham, F. D.
[22]. Coie, J. D., & et al
[23]. Markman, H. J., & Long, B.
[24]. Vento, P. W. P. D., & Cobb, R. J.
[25]. Al-Krenawi, A.
[26]. Li, T., & Fung, H. H.
[27]. Nargiso, J. E.
[28]. Gerard, J. M., Krishnakumar, A., & Buehler, C.
[29]. Forman, E. M., & Davies, P. T.
[30]. Ellis, B. J., & Garber, J.
[31]. Dunn, J., & Davies, L.
[32]. Nicolotti, L., El-Sheikh, M., & Whitson, S. M.
[33]. Flaherty, E. M., & Masters Glidden, L.
[34]. Davies, P. T., Sturge‐Apple, M. L., Winter, M. A., Cummings, E. M., & Farrell, D.
[35]. Cui, M., Fincham, F. D., & Pasley, B. K.
[36]. Ellis, B. J., & Garber, J.
[37]. Graneheim, U. H., & Lundman, B.
[38]. El-Sheikh, M., & et al
[39]. Forman, E. M., & Davies, P. T.
[40]. Mannheim
* قرآن کریم (1382). مترجم: فولادوند، محمدمهدی. قم: چاپخانه بزرگ قرآن کریم.
4. اقدامی، زهرا.، و حسینچاری، مسعود (1387). تأثیر دشواری کار زنان شاغل و همکاری همسران در امور منزل بر رضایت از روابط زناشویی و اختلالهای رفتاری فرزندان. نشریه مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان، 6(1)، 53- 69.
5. الیاسی، محمدحسین.، و منتظرالمهدی، مهدی (1395). تأثیر بهبود الگوهای تعاملی زن و شوهرها بر سلامت روانی و رضایت زناشویی آنها و هنجارپذیری فرزندانشان. نشریه مطالعات امنیت اجتماعی، 45، 59- 74.
6. امانی، حدیثه (1390). نقش زن در آرامش خانواده. نشریه اسلامی زنان و خانواده، 9، 61-83.
7. ایپکچی، مریم (1390). بررسی احکام آرامشبخش قرآن در حیطه نظام خانواده. پایاننامه کارشناسی ارشد به راهنمایی دکتر ناهید مشایی. دانشگاه فردوسی مشهد.
8. بانکیپورفرد، امیرحسین (1390). آسیبشناسی نهاد خانواده در ایران با تأکید بر وضعیت ازدواج و طلاق. کتاب اندیشههای راهبردی. نشریه زن و خانواده. تهران: پیام عدالت.
9. بانکیپورفرد، امیرحسین (1392). سر دلبران: عوامل آرامشبخش و نشاطآفرین در خانواده. اصفهان: حدیث راه عشق.
10. برایمن، آلن (1389). کمیت و کیفیت در تحقیقات اجتماعی. مترجم: آقابیگپوری، هاشم. تهران: جامعهشناسان.
11. بردشاو، جان (1386). خانواده (تحلیل سیستمی خانواده). مترجم: قراچهداغی، مهدی. تهران: لیوسا.
12. بشردوست، سیمین (1384). رابطه بین تعارضات زندگی زناشویی با سازگاری نوجوانان دختر مقطع راهنمایی شهر تهران. نشریه دانش و پژوهش در روانشناسی کاربردی، 24، 39-58.
13. بنیفاطمه، حسین.، و طاهره، طاهری تیمورلویی (1388). تعیین عوامل اجتماعی-فرهنگی مرتبط با میزان رضایت از زندگی زناشویی در میان زنان متأهل شهر آذرشهر. نشریه مطالعات جامعهشناسی، 2، 7-30.
14. بهپژوه، احمد.، و موسوی، بشری (1393). رابطه رضایت زناشویی و سلامت روانی در مادران دارای فرزندان مبتلا به مشکلات عاطفی و رفتاری. نشریه علوم روانشناختی، 13(52)، 505-518.
15.بهرامی احسان، هادی.، و اسلمی، الهه (1388). رابطه سازگاری زناشویی و سبکهای فرزندپروری والدین با سلامت جسمی و روانی فرزندان. نشریه روانشناسی و علوم تربیتی، 39(1)، 63-81.
16. پناهی، احمدعلی (1387). خانواده از منظر دین و روانشناسی. نشریه معرفت، 135، 13- 34.
17. تبریزی، منصوره (1393). تحلیل محتوای کیفی از منظر رویکردهای قیاسی و استقرایی. نشریه علوم اجتماعی، 64، 105- 138.
18. جوکار، محبوبه (1391). گذری کوتاه بر تأثیر مدرنیسم بر خانواده با تأکید بر خانواده ایرانی. کتاب اندیشههای راهبردی، زن و خانواده. تهران: پیام عدالت.
20. جهانی دولتآباد، اسماعیل.، و حسینی، سیدحسن (1393). مطالعه جامعهشناختی علل و زمینههای بروز تعارضات زناشویی در شهر تهران. نشریه بررسی مسائل اجتماعی ایران، 5(2)، 329-364.
21. چابکی، امالبنین.، و زارعان، منصوره (1397). درآمدی بر نظریههای جامعهشناختی خانواده (ازدواج، طلاق و فرزندآوری). تهران: جامعهشناسان و روششناسان.
22. چیتساز قمی، محمدجواد (1386). بازشناسی مفاهیم نسل و شکاف نسلی. نشریه جوان و مناسبات نسلی، 1، 85-112.
23. حاجیزاده میمندی، مسعود.، و دهقانچناری، مریم (1394). سبک زندگی سلامتمحور و رضایتمندی زناشویی بین زنان متأهل شهر یزد. نشریه زن در فرهنگ و هنر، 7(1)، 61-76.
24. حسینیان، سیمین.، حسینی، فاطمه.، شفیعینیا، اعظم.، و قاسمزاده، سوگند (1387). رابطه آشفتگی زناشویی مادران با زندگی فرزندان همسردار آنها. نشریه مطالعات زنان، 6(3)، 81-103.
25. خواجهنوری، بیژن.، و دهقانی، رودابه (1395). مشکلات نوجوانان و ارتباط آن با نهاد خانواده، مورد مطالعه: رابطه تعارضات والدینی و سلامت روان نوجوانان. نشریه جامعهشناسی نهادهای اجتماعی، 7، 37- 66.
26. دیباجی فروشانی، فاطمه سادات.، امامیپور، سوزان.، و محمودی، غلامرضا (1388). رابطه رضایتمندی زناشویی و راهبردهای حل تعارض والدین با پیشرفت تحصیلی فرزندان. نشریه تحقیقات روانشناختی، 1(1)، 57-68.
27. رضوی، عبدالحمید.، محمودی، میترا.، و رحیمی، محبوبه (1387). بررسی رابطه رضایت زناشویی و سبکهای فرزندپروری والدین با مشکلات رفتاری فرزندان در دوره ابتدایی شهر ارسنجان. نشریه خانواده و پژوهش، 2(4)، 73-90.
28. زکییی، علی.، علیخانی، مصطفی.، خدادادی، کامران.، و کرمی، جهاگیر (1391). رابطه مهارتهای زندگی و تعارضات زناشویی با بهداشت روانی در زوجین. نشریه مشاوره و رواندرمانی خانواده، 4، 461- 472.
29. ستیر، ویرجینیا (1384). آدمسازی در روانشناسی خانواده. مترجم: بیرشک، بهروز. تهران: رشد.
30. شاکریان، عطا.، نظری، علی محمد.، ابراهیمی، پایناز.، فاطمی، عادل.، و دانایی، صبا (1391). ارتباط شباهت و تضاد در ویژگیهای شخصیتی با سازگاری زناشویی. نشریه علوم رفتاری، 6(3)، 245- 251.
31. طلاییزاده، فخری.، و بختیارپور، سعید (1395). رابطه رضایت زناشویی و رضایت جنسی با سلامت روان زوجین. نشریه اندیشه و رفتار در روانشناسی بالینی، 10(40)، 37- 46.
32. فانی، حجتالله.، و فانی، معصومه (1394). رابطه بین تعارضات زناشویی والدین با رشد قضاوت اخلاقی و رضایت از زندگی دانشآموزان دختر. نشریه زن و جامعه، 6(4)، 59- 76.
33. فلیک، اووه (1387). درآمدی بر تحقیق کیفی. مترجم: جلیلی، هادی. تهران: نی.
34. قدرتی، مهدی.، افروز، غلامعلی.، شریفی درآمدی، پرویز و هومن، حیدرعلی (1390). تبیین خلاقیت دانشآموزان تیزهوش بر مبنای هوش، سن و رضامندی زناشویی والدین آنها. نشریه روانشناسی افراد استثنایی، 1(3)، 1- 22.
35. قرهباغی، ف و آگیلار- وفایی، م (1388). نقش تعارض زناشویی و ایمنی هیجانی خانواده در سلامت جسمانی و روانی- اجتماعی کودک. نشریه روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران، 15(4)، 359- 367.
36. قرهباغی، فاطمه.، و وفایی، مریم (1388). ارزیابی شناختی، مقابله هیجانمدار با تعارضات خانواده و سلامت کودک: بررسی نظریه شناختی استرس در کودکان دبستانی. نشریه مطالعات روانشناختی، 5(4)، 67- 84.
37. کجباف، محمدباقر.، آقایی، اصغر.، و کاویانی، رؤیا (1383). بررسی رابطه میزان رضایت زناشویی والدین و بروز اختلالات رفتاری دختران. نشریه مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان، 2(4)، 123- 148.
38. کرایی، امین.، خجستهمهر، رضا.، سودانی، منصور.، و اصلانی، خالد (1395). شناسایی عوامل مؤثر در ازدواجهای پایدار رضایتمند در زنان. نشریه مشاوره و رواندرمانی خانواده، 6(2)، 129- 164.
39. کرمی، جهانگیر.، زکییی، علی.، علیخانی، مصطفی.، و خدادادی، کامران (1391). رابطه مهارتهای زندگی و تعارضات زناشویی با بهداشت روانی در زوجین. نشریه مشاوره و رواندرمانی خانواده، 1(4)، 461- 472.
40. کوهی، سمانه.، اعتمادی، عذرا.، و فاتحیزاده، مریم (1393). بررسی رابطه ویژگیهای شخصیتی و سلامت روانی با سرخوردگی زناشویی در زوجین. نشریه پژوهشهای علوم شناختی و رفتاری، 4(1)، 71- 84.
41. محسنزاده، فرشاد.، مرادی کوچی، سمیرا.، و خدادادی سنگده، جواد (1393). مطالعه پدیدارشناختی دلایل رضایت از ازدواج (از دیدگاه زنان راضی از ازدواج). نشریه مطالعات راهبردی زنان، 65، 7- 36.
42. معتمدی، فرزانه.، غباری بناب، باقر.، و ابرغم، زهرا (1395). بخشایشگری، رضایتمندی زناشویی و سلامت روان والدین کودکان کمتوان ذهنی و عادی. نشریه کودکان استثنایی، 16(4)، 27- 38.
43. ملاباقری، معصومه.، جلالمنش، شمسالملوک.، و زراعتی، حجت (1385). بررسی میزان نشانههای افسردگی نوجوانان و ارتباط آن با رضایت زناشویی مادران آنها در شهرستان تویسرکان در سال 1383. نشریه اصول بهداشت روانی، 29 و30، 43- 50.
44. ملکوتیخواه، اسماعیل (1390). معناشناسی میثاق غلیظ در پیمان همسری و بررسی مؤلفههای بنیادین وفاداری به آن. نشریه مطالعات راهبردی زنان، 52، 111- 146.
45.موسوی، سید فاطمه (1391). تبیین ابعاد پدیده طلاق عاطفی در خانوادههای ایرانی. نشریه بانوان شیعه، 29، 71- 95.
46. نادری، فرح.، حیدریی، علیرضا.، و حسینزاده مالکی، زینب (1388). رابطه بین دانش و نگرش جنسی، مؤلفههای عشق و رضایت زناشویی با همسرآزاری در کارکنان متأهل ادارات دولتی شهر اهواز. نشریه زن و فرهنگ، 1(1). 28- 45.
47. نشان اسکندری، فریده.، و خوشنویس، الهه (1396). پیشبینی احساس تنهایی و امید به زندگی فرزندان دختر براساس تعارضات زناشویی و مشکلات عاطفی-هیجانی مادران. نشریه پژوهشهای انتظامی- اجتماعی زنان و خانواده، 5(1)، 106- 121.
48. نظری، فاطمه.، کاکاوند، علیرضا.، و مشهدی فراهانی، ملکه (1394). رابطه طرحوارههای ناسازگار اولیه با شیوههای فرزندپروری مادران و اختلالهای بیرونیشده فرزندانشان. نشریه روانشناسی کاربردی، 9(2)، 115- 135.
49. نوابینژاد، شکوه (1391). اندیشههای راهبردی، زن و خانواده؛ آسیبها و الگوهای مطلوب خانواده. تهران: پیام عدالت.
50. هداوندی، محبوبه (1386). بررسی عوامل مؤثر بر ایجاد آرامش در خانواده و رضایت از زندگی خانوادگی. پایاننامه کارشناسی ارشد. دانشگاه آزاد اسلامی تهران مرکزی.
51. هدایتی، مهرنوش.، و بگی، سارا (1395). تعیین رابطه بین سبکهای دلبستگی و رضایتمندی زناشویی با شاخص عملکرد جنسی در زنان. نشریه زنان، 7(2)، 127- 141.
52. Al-Krenawi, A. (2012). A study of psychological symptoms, family function, marital and life satisfactions of polygamous and monogamous women: The Palestinian case. International Journal of Social Psychiatry, 58(1), 79-86.
53. Arfaie, A., Mohammadi, A., & Sohrabi, R. (2013). Relationship between marital conflict and child affective-behavioral psychopathological symptoms. Journal Procedia-Social and Behavioral Sciences, 84, 1776-1778.
54. Bryant, C. M., Conger, R. D., & Meehan, J. M. (2001). The influence of in‐laws on change in marital success. Journal of Marriage and Family, 63(3), 614-626.
55. Coie, J. D., Watt, N. F., West, S. G., Hawkins, J. D., Asarnow, J. R., Markman, H. J., & Long, B. (1993). The science of prevention: a conceptual framework and some directions for a national research program. Journal American psychologist, 48(10), 1013- 1022.
56. Cui, M., Fincham, F. D., & Pasley, B. K. (2008). Young adult romantic relationships: The role of parents' marital problems and relationship efficacy. Journal Personality and Social Psychology Bulletin, 34(9), 1226-1235.
57. Cummings, E. M., & Davies, P. T. (2002). Effects of marital conflict on children: Recent advances and emerging themes in process‐oriented research. Journal of child psychology and psychiatry, 43(1), 31-63.
58. Davies, P. T., Harold, G. T., Goeke-Morey, M. C., & Cummings, E. M. (2002). Child Emotional Security and Interparental Conflict. Journal Monographs of the Society for Research in Child Development, 67(3), 101-115.
59. Davies, P. T., Sturge‐Apple, M. L., Winter, M. A., Cummings, E. M., & Farrell, D. (2006). Child adaptational development in contexts of interparental conflict over time. Journal Child Development, 77(1), 218-233.
60. Dunn, J., & Davies, L. (2001). Sibling relationships and interparental conflict. In J. Grych & F. Fincham (Eds.), Child development and interparental conflict. New York: Cambridge University Press.
61. Ellis, B. J., & Garber, J. (2000). Psychosocial antecedents of variation in girls' pubertal timing: Maternal depression, stepfather presence, and marital and family stress. Journal Child development, 71(2), 485-501.
62. Ellison, C. G., Walker, A. B., Glenn, N. D., & Marquardt, E. (2011). The effects of parental marital discord and divorce on the religious and spiritual lives of young adults. Journal Social Science Research, 40(2), 538-551.
63. El‐Sheikh, M., Harger, J., & Whitson, S. M. (2001). Exposure to interparental conflict and children's adjustment and physical health: The moderating role of vagal tone. Journal Child development, 72(6), 1617-1636.
64. El-Sheikh, M., Kouros, C. D., Erath, S., Cummings, E. M., Keller, P., & Staton, L. (2009). Marital conflict and children’s externalizing behavior: Pathways involving interactions between parasympathetic and sympathetic nervous system activity. Journal Monographs of the Society for research in Child Development, 74(1), 74- 80.
65. Fincham, F. D. (2003). Marital conflict: Correlates, structure, and context. Journal Current Directions in Psychological Science, 12(1), 23-27.
66. Flaherty, E. M., & Masters Glidden, L. (2000). Positive adjustment in parents rearing children with Down syndrome. Journal Early Education and Development, 11(4), 407-422.
67. Forman, E. M., & Davies, P. T. (2005). Assessing children's appraisals of security in the family system: The development of the Security in the Family System (SIFS) scales. Journal of Child Psychology and Psychiatry, 46(8), 900-916.
68. Gerard, J. M., Krishnakumar, A., & Buehler, C. (2006). Marital conflict, parent-child relations, and youth maladjustment: A longitudinal investigation of spillover effects. Journal of Family Issues, 27(7), 951-975.
69. Graneheim, U. H., & Lundman, B. (2004). Qualitative content analysis in nursing research: concepts, procedures and measures to achieve trustworthiness. Journal Nurse education today, 24(2), 105-112.
70. Hawkins, D. N., & Booth, A. (2005). Unhappily ever after: Effects of long-term, low-quality marriages on well-being. Journal Social Forces, 84(1), 451-471.
71. Heiman, J. R., Long, J. S., Smith, S. N., Fisher, W. A., Sand, M. S., & Rosen, R. C. (2011). Sexual satisfaction and relationship happiness in midlife and older couples in five countries. Journal Archives of sexual behavior, 40(4), 741-753.
72. Kamp Dush, C. M., Taylor, M. G., & Kroeger, R. A. (2008). Marital happiness and psychological well‐being across the life course. Journal Family relations, 57(2), 211-226.
73. Li, T., & Fung, H. H. (2011). The dynamic goal theory of marital satisfaction. Journal Review of General Psychology, 15(3), 246-254.
74. Lundblad, A. M., & Hansson, K. (2005). Relational problems and psychiatric symptoms in couple therapy. International. Journal of Social Welfare, 14(4), 256-264.
75. Markman, H. J., Renick, M. J., Floyd, F. J., Stanley, S. M., & Clements, M. (1993). Preventing marital distress through communication and conflict management training: A 4-and 5-year follow-up. Journal of consulting and clinical psychology, 61(1), 70-77.
76. Nargiso, J. E., Becker, S. J., Wolff, J. C., Uhl, K. M., Simon, V., Spirito, A., & Prinstein, M. J. (2012). Psychological, peer, and family influences on smoking among an adolescent psychiatric sample. Journal of substance abuse treatment, 42(3), 310-318.
77. Nicolotti, L., El-Sheikh, M., & Whitson, S. M. (2003). Children's coping with marital conflict and their adjustment and physical health: Vulnerability and protective functions. Journal of Family Psychology, 17(3), 315-326.
78. Roberts, L. J. (2000). Fire and ice in marital communication: Hostile and distancing behaviors as predictors of marital distress. Journal of Marriage and Family, 62(3), 693-707.
79. Robles, T. F., & Kiecolt-Glaser, J. K. (2003). The physiology of marriage: Pathways to health. Journal Physiology & behavior, 79(3), 409-416.
80. Roustit, C., Chaix, B., & Chauvin, P. (2007). Family breakup and adolescents' psychosocial maladjustment: public health implications of family disruptions. Journal Pediatrics, 120(4), 984-991.
81. Slatcher, R. B., & Schoebi, D. (2017). Protective processes underlying the links between marital quality and physical health. Journal Current Opinion in Psychology, 13, 148-152.
82. Trudel, G., & Goldfarb, M. R. (2010). Marital and sexual functioning and dysfunctioning, depression and anxiety. Journal Sexologies, 19(3), 137-142.
83. Vento, P. W. P. D., & Cobb, R. J. (2011). Chronic stress as a moderator of the association between depressive symptoms and marital satisfaction. Journal of Social and Clinical Psychology, 30(9), 905-936.
84. Walton, E., & Takeuchi, D. T. (2010). Family structure, family processes, and well-being among Asian Americans: Considering gender and nativity. Journal of Family Issues, 31(3), 301-332.
85. Whitson, S., & El-Sheikh, M. (2003). Marital conflict and health: Processes and protective factors. Journal Aggression and Violent Behavior, 8(3), 283-312.
86. Yoo, H., Bartle-Haring, S., Day, R. D., & Gangamma, R. (2014). Couple communication, emotional and sexual intimacy, and relationship satisfaction. Journal of sex & marital therapy, 40(4), 275-293.