نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار پژوهشکده زنان دانشگاه الزهرا، عضو هیئت علمی پژوهشکده زنان دانشگاه الزهرا،تهران، ایران. (نویسنده مسئول)
2 دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات زنان.دانشگاه الزهرا (س)، تهران، ایران.
3 دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت آموزشی، دانشگاه کاشان، کاشان، ایران.
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
The study of marriage age, reproduction interval, and the number of children are among the most important criteria in the issue of population, and fertility reduction is a matter of concern in some countries. Therefore, this descriptive-correlational study attempted to investigate the influence of legal supports on working women's desire to have children. The sample included 80 women who were selected among female medical staff in the city of Fasa by the simple random sampling. The data were gathered by researcher-made questionnaires of having children, legal supports, and available facilities, and they were analyzed by the one-way ANOVA. The findings showed that there is a positive and meaningful relationship between legal supports and women's desire to have children. In addition, there is not a meaningful relationship between income and their desire to have children. Women's employment status and education level have no influence on their desire to have children.
کلیدواژهها [English]
جمعیت هر کشور سرمایه اجتماعی آن کشور است و فواید زیادی در سطح ملی و بینالمللی دارد و کاهش و پیری جمعیت، کشور را آسیبپذیر میکند. بعد از انقلاب اسلامی مسئله تحدید نسل مطرح شد و سیاستگذاریها برای کاهش میزان باروری بود. براساس دیدگاه مقام معظم رهبری(زید عزه) این رویکرد باید از اواسط دهه هفتاد متوقف میشد. اکنون اطلاعات مرکز آمار ایران نشان میدهد که جمعیت ایران در سالهای اخیر پیرتر شده است. برای مثال در سال 1395 میانگین سنی مردان ایرانی نزدیک به ۳۱ سال و میانگین سنی زنان ۳۱.۳ سال بود و میانه سنی هم با ۳ سال افزایش نسبت به سال 1390 به ۳۰ سال رسید. بنابراین، سن نیمی از جمعیت ایران بیشتر از ۳۰ سال و سن نیمی دیگر کمتر از ۳۰ سال که براساس تعاریف جمعیتشناسی، شروع پیری جمعیت ایران را نشان میدهد.
بررسی کشورهای مختلف نشان میدهد که جلوگیری طبیعی از بارداری که از اواخر قرن هجدهم در فرانسه رواج داشت شیوهای مردانه بود و آنگونه که فلیپ آریه[1] میگوید زاهدمآبانه بود؛ زیرا مرد انگیزههای جنسی خود را مهار کرده بود. تا آن زمان حتی تصور مداخله در رفتار جنسی، قانون طبیعت تلقی میشد. پدیده فوق، حاکی از بروز تحولی در افکار آنها نسبت به بدن خود بود که باعث انقلابی در تفکرات شد. آندره بورگیه[2]به این نکته تأکید میکند که گسترش روش ضدبارداری با تغییر در نگرش نسبت به زندگی همراه شد. اشتغال زنان به عنوان یکی از عوامل اساسی و مهم در باروری مورد توجه محققان زیادی بوده است. در واقع یکی از تبیینهای اساسی کاهش باروری، تعارض میان باروری و اشتغال زنان است و حمایتهای قانونی و وجود تسهیلات در محل کار بر تمایل زنان شاغل به باروری مؤثر است. (کوئین،[3] 1372)
بیشتر مردم دیدگاهشان این است که زنان شاغل بهدلیل اشتغال و حضور اجتماعی تمایلی به فرزندآوری ندارند، در صورتی که اگر زندگی زنان شاغل بهطور دقیق بررسی شود، دیده میشود که زنان شاغل با وجود اینکه به فرزندآوری تمایل دارند برای جلوگیری از فرزندآوری نیز دلایلی دارند. بهنظر میرسد که بین حمایتهای قانونی و تمایل زنان به فرزندآوری ارتباط است بههمین دلیل در پژوهش حاضر تأثیر حمایتهای قانونی از زنان شاغل در دوره بارداری و شیردهی بر تمایل ایشان به فرزندآوری بررسی شده است. (جاجیزاده بندهقرا، جاننثاری و نصیری، 1395)
محققان در مطالعاتی که رابطه میان مشارکت نیروی کار زنان و باروری را بررسی کردهاند از نظریه انتخاب عقلایی اقتصاد خرد استفاده کردهاند که در آن احتمالات فرزندآوری به سطوحی از هزینههای مستقیم و هزینههای فرصت فرزندآوری مربوط میشود. در این مدل تصمیمگیری، نرخ باروری تابعی از ترجیحات افراد و هزینههای کودکان با فرض محدودیت درآمد است. هزینههای کودکان شامل هزینههای فرصت، مراقبت، تربیت و آموزش است و در این مدل، نقش دستمزدهای زنان بهعنوان معرّف هزینه فرصت فرزندآوری در تغییرات باروری مهم قلمداد میشود. دستمزد زنان با تأثیرات مثبت بر مشارکت آنها در نیروی کار هم بهطور منفی و هم بهطور مثبت بر باروری تأثیر میگذارد. تأثیر مثبت دستمزدهای زنان به این صورت است که با افزایش درآمد، تقاضا برای بچهدار شدن زیاد میشود و افزایش درآمد باعث افزایش باروری میشود. تأثیر منفی دستمزدهای زنان نیز به این صورت است که وقتی درآمد زیاد میشود هزینه فرصت داشتن تعداد بیشتری فرزند نیز زیاد میشود. بنابراین، تأثیر تعدیلکننده و کاهشی بر نرخ باروری خواهد داشت. شواهد تجربی نشان میدهند که نظریه اقتصاد جدید خانوار در ارائه یک تبیین کلی از رابطه بین فعالیت در بازار کار و فرزندآوری ناتوان مانده است. (ویکس، 1385)
همبستگی بین اشتغال زنان و نرخ باروری به عوامل متعددی بستگی دارد. برنامهریزی و تصمیمگیری در مورد فرزندآوری فقط توسط زنان انجام نمیشود، ارائه تصویری دقیقتر از مکانیزمهایی که ویژگیهای اشتغال زنان با فرزندآوری را مرتبط میکند، مستلزم بررسی ویژگیهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و جمعیتشناختی والدین است. ارتقای مؤلفههای توسعه مانند گسترش شهرنشینی، افزایش سطح تحصیلات زنان و بهدنبال آن اشتغال بیشتر زنان علاوهبر آنکه سن ازدواج را افزایش داده است میل به فرزندآوری را در میان زنان ایرانی کم کرده و در دو دهه گذشته سطح باروری روند کاهشی به خود گرفته است.
بیشتر مطالعات نشان میدهند که بین اشتغال و تحصیلات زنان و باروری رابطه معکوس وجود دارد (شیری و بیداریان، 1388؛ شیری، نوراللهی و رستمی، 1392)، اما به باور صاحب نظران علوم اجتماعی، خصوصا جمعیت شناسان الگوی رابطه بین اشتغال و باروری میتواند برحسب منطقه و سطوح توسعهیافتگی آن جامعه در طول زمان متفاوت باشد. رابطه معکوس بین اشتغال زنان و نرخ باروری به عوامل گوناگون بستگی دارد. کشورهای توسعهیافته در سطح بسیار پایین نرخ باروری هستند و مشخصه بارز آنها میزان بالای مشارکت زنان در نیروی کار است.
افزایش میزان ورود زنان به بازار کار و پیدایش اشتغال به منزله جایگزین جدی نقش سنتی زنان به عنوان مادر و خانهدار نقش مهمی در کاهش باروری در این کشورها داشته است. محققان بسیاری مانند دل بونو[4] (2002)، بروسترو رایندفوس[5] (2000)، دریافتند که در کشورهای اروپایی همبستگی منفی بین میزان نرخ باروری و میزان مشارکت زنان در بازار کار قبل از دهه 1980 به همبستگی مثبت در بعد از آن تغییر کرده است. با افزایش بیکاری، درآمد خانوادهها کم میشود. اگر تصور شود که کودکان یک کالای طبیعی هستند، پس کاهش درآمد براثر افزایش بیکاری باعث کاهش باروری میشود. تأثیر منفی سطح بالای بیکاری زنان در این کشورها تحت تأثیر وضعیت اقتصادی نامناسب خانواده براثر بیکاری مردان تقویت میشود. از سوی دیگر افزایش بیکاری از طریق کاهش هزینههای فرصت زنان و هزینه داشتن فرزند باعث افزایش باروری میشود. سهم بالاتر هزینههای خانواده در کشورهای با میزان بالاتر مشارکت زنان، از طریق کاهش هزینه فرصت فرزندآوری و تربیت فرزندان میتواند تأثیر مثبت بر باروری داشته باشد. بهطور خلاصه مشارکت نیروی کار مردان، بیکاری زنان و مردان و سهم هزینههای خانواده برای فرزند اول، میتواند عامل ناهمگونی کشورها در میزان رابطه همبستگی منفی میان باروری و اشتغال زنان باشد. باید گفت که رویکرد حاکم بر تدوین پژوهش حاضر ترکیبی از رویکردهای مبتنی بر نظریههای عقلانی-ساختاری و نظریههای هنجاری-فرهنگی است.
ادیبی سده، ارجمند سیاهپوش و درویشزاده (1390) در پژوهش خود با عنوان بررسی میزان افزایش باروری و عوامل مؤثر بر آن در میان طایفه کرد ساکن اندیمشک به این نتیجه رسیدند که متغیرهای میزان تحصیلات زن و میزان تحصیلات مرد رابطه منفی و معکوس با میزان باروری دارد و بین سطح درآمد خانواده با میزان باروری رابطه و همبستگی نیست. ﺑﯿﻦ ﻣﺘﻐﯿﺮ ﻧﮕﺮش اﻓﺮاد ﺑﻪ ﺑﺎروری و ﻣﯿﺰان ﺑﺎروری راﺑﻄﻪ و ﻫﻤﺒﺴـﺘﮕﯽ ﻣﺜﺒـﺖ و ﻣﺴـﺘﻘﯿﻢ وﺟـﻮد دارد. ﺑـﯿﻦ ﺳﻄﺢ درآﻣﺪ ﺧﺎﻧﻮاده ﺑﺎ ﻣﯿﺰان ﺑﺎروری راﺑﻄﻪ و ﻫﻤﺒﺴﺘﮕﯽ نیست. ﻧﺘﺎﯾﺞ آﻧـﺎﻟﯿﺰ وارﯾـﺎﻧﺲ یکطرفه ﻧﯿـﺰ ﻧﺸـﺎﻧﮕﺮ ﻋـﺪم ﺗﻔﺎوت ﻣﻌﻨﺎدار ﺑﯿﻦ ﻣﯿﺰان ﺑﺎروری در ﺑﯿﻦ زﻧﺎن ﺑﺎ وﺿﻌﯿﺖ اﺷﺘﻐﺎل ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن اﺳﺖ (گلپایگانی، 1390).
در پژوهش خود با عنوان بررسی عوامل مؤثر بر تغییر نگرش خانوادههای ایرانی در مورد کم فرزندآوری با نگاه به سیاستهای جمعیتی گفت که نتایج حاصل از دادههای کیفی نمایانگر عوامل مؤثر بر تغییر نگرش خانوادههای ایرانی طی ۲۰ سال اخیر است که سه عامل تغییر در سبک زندگی، بالا بودن مؤلفههای فردگرایی و پایین بودن مؤلفه مسئولیتپذیری بیشترین سهم تأثیرگذاری را نشان میدهد. نکته مهم در اینجا قرارگرفتن عامل مسائل مالی و رفاهی در سطوح پایینتر نرخ تأثیرگذاری است. موسوی و قافلهباشی (1392) نیز در پژوهشی باعنوان بررسی جایگاه و نگرش به فرزندآوری در خانوادههای جوان شهر قزوین به این نتیجه رسیدند که آزمودنیها به فرزندآوری و تعدد فرزند نگرش منفی داشتهاند. بین زن و مرد از نظر نگرش به فرزندآوری، تحصیلات، طبقه اقتصادی-اجتماعی و عضویت آزمودنیها در خانوادههای کمجمعیت یا پرجمعیت و نگرش آنها به فرزندآوری تفاوت معناداری نیست. عوامل اقتصادی بیشتر از عوامل اعتقادی، فرهنگی و هویتشناختی-جسمانی بر نگرش منفی خانوادههای جوان به فرزندآوری تأثیرگذار بوده است.
رازقی نصرآباد، علیماندگاری و محمدیپور ندوشن (1393) در تحقیقی با عنوان چگونگی تأثیرگذاری تحصیلات زنان بر تأخیر در فرزندآوری دریافت که زنان دانشجو بهدلیل صرف زمان طولانی برای فعالیتهای آموزشی و تحقیقی، مشکلات انجام همزمان نقش دانشجویی و مادری و مسائل مالی و اقتصادی که در ابتدای ازدواج با آنها مواجه هستند، فرزندآوری را با تأخیر آغاز میکنند. مباشری (1392) در تحقیق دیگری باعنوان تعیین مهمترین عوامل تأثیرگذار بر الگوی باروری خانوادههای تکفرزند و بدون فرزند شهرستان شهرکرد دریافتند که سه عامل افزایش هزینهها و فشار اقتصادی، عدم وجود حمایتها و تسهیلات رفاهی از جانب دولت برای فرزندآوری و نگرش غلطی که داشتن فرزند بیشتر نشانه فرهنگ اجتماعی ضعیفتر است از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر فرزندآوری است. ترابزاده (1393) در تحقیقی باعنوان تحلیل جامعهشناختی عوامل مؤثر بر نگرش به باروری با استفاده از روش نظریه میدانی با روش کیفی و بهکارگیری مصاحبه عمیق نتیجه گرفتند که عواملی مانند شرایط اقتصادی، تحصیلات و اشتغال تأثیر چندانی بر رفتار باروری ندارد. علاقه زنان و همسرانشان و شرایط جامعه موجب تمایل یا عدم تمایل افراد به فرزندآوری میشود. راد و ثوابی (1394) در تحقیقی با عنوان بررسی گرایش به باروری و عوامل اجتماعی مرتبط با آن دریافتند که باورهای مذهبی مهمترین عامل در گرایش به باروری زنان است. در مجموع ۳۰% گرایش به باروری توسط متغیرهای باورهای مذهبی، فرزند ایدهآل، سرمایه اجتماعی، مدت اقامت در شهر تبریز و پایگاه اجتماعی تبیین میشود. رازقی نصرآباد و همکاران (1394) در پژوهشی باعنوان بررسی تعارض کار خانواده و رابطه آن با رفتار باروری دریافتند که متغیر تعداد فرزندان با تعارض کار-خانواده رابطه منفی دارد. طول مدت زناشویی، پست سازمانی و مشارکت مرد در امور خانه شدت تأثیر متغیر تعارض بر باروری را کم میکند. حسینی، عسکری ندوشن و مرادی (1395) نیز در پژوهشی باعنوان بررسی تطبیقی تمایلات فرزندآوری زنان کرد شیعه و سنی در مناطق روستایی شهرستان کامیاران دریافتند که ترکیبی از مشخصههای فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و جمعیتی نقش تعیینکننده و معناداری در پیشبینی احتمال تمایل به فرزندآوری در میان زنان هر دو گروه مذهبی دارد و برای جلوگیری از استمرار کاهش باروری یا ارتقای آن به بالاتر از سطح جایگزینی سیاستهای دولت باید با خواستهها و منافع زنان و خانوادهها همسو باشد. محمدی و صیفوری (1396) در پژوهشی باعنوان بررسی جامعهشناختی عوامل مؤثر بر ترجیح باروری زنان دریافتند که نتایج حاصل از این پژوهش نشان میدهد که مهمترین عامل اثربخش بر ترجیح باروری زنان، نگرش منفی آنها نسبت به آینده است که بهشکل غیرمستقیم تحت تأثیر میزان درآمد، میزان استفاده از رسانهها و میزان تحصیلات است. فطرس، نجمی و معمارزاده (1396) در پژوهشی باعنوان تحلیل ارتباط میان نرخ اشتغال زنان و میزان باروری دریافتند که سن ازدواج، نرخ شهرنشینی و درآمد سرانه با نرخ باروری رابطه منفی دارد. درحالیکه نرخ اشتغال با نرخ باروری رابطه مثبت دارد که نشان میدهد با افزایش میزان اشتغال و ایجاد امنیت مالی میل به باروری در میان زنان ایران زیا شده است.
مکگینیتی و راسل[6] (2008) در مطالعهای در ایرلند نشان دادند که زنان علاوهبر اشتغال در بیرون از خانه بار اصلی مسئولیت کار خانگی را نیز به دوش میکشند و این بار مسئولیت در تعطیلات پایان هفته زیاد میشود. بار مسئولیت مضاعف زنان شاغل پیامدهای جمعیتشناختی مهمی در باروری دارد. زنان شاغل علاوهبر اینکه در بیرون خانه کار میکنند مسئولیت کارهای خانه هم با آنهاست. ترکیب کارهای خانه با اشتغال در خارج از خانه سبب میشود فشار مضاعفی بر این زنان وارد شود که این امر تمایل به فرزندآوری آنها را کم میکند. اردمر و دمیرل[7] (2014) در مطالعهای باعنوان تعارض کار-خانواده و خانواده-کار در بین معلمان شهر آنکارا شاخص تعارض کار و خانواده را به دو بعد تعارض کار-خانواده و تعارض خانواده-کار تقسیم کرد. نتایج نشان داد که معلمان زن و معلمان جوان (30 ساله و کمتر) نسبت به سایرین تعارض کار-خانواده بالاتری دارند و معلمان مدارس خصوصی هر دو جنبه تعارض یعنی، کار با خانواده و خانواده با کار را در سطح بالاتری از مدارس عمومی تجربه میکنند. مرور مطالعات نشان میدهد که در ایران مانند بسیاری از جوامعی که مسئولیتهای اصلی درون خانه برعهده زنان است زنان شاغل با تعارض کار-خانواده مواجه هستند. بسیاری از تحقیقات درباره وضعیت شغلی بر باروری و مقایسه ساعات اختصاص داده به کار یا امور خانه در میان زنان شاغل و خانهدار است. در حوزه جامعهشناسی نیز بیشتر به عوامل مؤثر بر تعارض کار و خانواده توجه شده است و به تأثیر تعارض کار خانواده بر تمایلات و رفتارهای مرتبط با فرزندآوری بهعنوان یکی از کارکردهای اساسی خانواده کمتر اشاره شده است.
در پژوهش حاضر تلاش میشود با تمرکز بر رابطه تعارض با باروری زنان شاغل، ادبیات این حوزه توسعه یابد تا با انجام تحقیقات بیشتر زمینه سیاستگذاری و انجام مداخلات مؤثر در کشور برای کاهش مشکلات مادران شاغل از یکسو و جلوگیری از کاهش بیشتر باروری از سوی دیگر فراهم شود. در حال حاضر جمعیت ایران به سمت پیرشدن پیش میرود و نرخ باروری کم شده است. در این میان یکی از راهحلهای کاهش این مشکل نقش حکومت در بعد قانونگذاری در این زمینه است. حکومت میتواند با تصویب و اجرای قوانین یا اعمال تسهیلات و حمایتها موانع افزایش نرخ باروری را برطرف کند و خانوادهها را به افزایش نرخ باروری تشویق کند. پژوهش حاضر بهدلیل اهمیت بعد حمایتی و قانونی حکومت تأثیر حمایتهای قانونی بر تمایل زنان شاغل به باروری را بررسی میکند.
2- 1. روش پژوهش
پژوهش حاضر به روش توصیفی از نوع همبستگی انجام شد. دادههای پژوهش با استفاده از نرمافزار SPSS و با روش ضریب همبستگی پیرسون، آزمون تی و تحلیل واریانس یکراهه تحلیل شد.
2- 2. جامعه و نمونه آماری
جامعه آماری پژوهش حاضر زنان شاغل جامعه پزشکی شهرستان فسا بود که از بین آنها با توجه به جدول مورگان هشتاد نفر به صورت تصادفی برای گروه نمونه انتخاب شدند.
2- 3. ابزار پژوهش
ابزار گردآوری اطلاعات پژوهش حاضر شامل پرسشنامه محققساخته است که در قالب دو پرسشنامه فرزندآوری با 16 سؤال و پرسشنامه حمایتهای قانونی و امکانات موجود با 22 در طیف پنج درجهای لیکرت تدوین شد. روایی محتوایی پرسشنامه توسط تعدادی از متخصصین حوزه مطالعات زنان تأیید و نظرات آنها بررسی و اعمال شده است. پایایی پرسشنامه نیز با ضریب آلفای کرونباخ 9/0 برآورد شده است که در سطح آلفای 05/0معنادار بوده و حاکی از پایایی بالای ابزار اندازهگیری است.
نمودار 1. فراوانی نمونه براساس گروه سنی
نمودار 1نشان میدهد که بیشتر زنان گروه نمونه، در گروه سنی 26 تا 35 سال قرار داشند.
جدول 1
ضریب همبستگی بین حمایت قانونی و تمایل زنان شاغل به باروری
شاخص |
متغیر |
تمایل به باروری |
حمایتهای قانونی |
رابطه |
تمایل به باروری |
1 |
228/0 |
معناداری |
|
048/0 |
|
رابطه |
حمایتهای قانونی |
228/0 |
1 |
معناداری |
048/0 |
|
برای بررسی نوع ارتباط بین حمایت قانونی و تمایل زنان شاغل به باروری از آزمون ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. ضریب همبستگی پیرسون نشان میدهد که معناداری 048/0 بهدست آمده است و چون معناداری کمتر از 05/0 است، میتوان گفت که بین حمایت دولت و تمایل زنان شاغل به باروری رابطه معناداری وجود دارد و مقدار این رابطه 228/0 است و ضریب همبستگی بین آنها مثبت است، پس بین حمایت دولت در الزام مدیر به رعایت قوانینی که به نفع زنان باردار است و مادران در محل کار با تمایل زنان شاغل به فرزندآوری رابطه مثبت وجود دارد.
جدول 2
ضریب همبستگی بین امکانات سازمانی و تمایل زنان شاغل به باروری
شاخص |
متغیر |
تمایل به باروری |
امکانات سازمانی |
رابطه |
تمایل به باروری |
1 |
226/0 |
معناداری |
|
042/0 |
|
رابطه |
امکانات سازمانی |
226/0 |
1 |
معناداری |
042/0 |
|
با توجه به جدول 2 ضریب همبستگی پیرسون نشان میدهد که بین امکانات سازمانی و تمایل زنان شاغل به باروری رابطه مثبت 226/0 وجود دارد؛ یعنی بین امکانات سازمانی از جمله امکانات متناسب با دوران بارداری و شیردهی در محل کار، وجود مدرسه در نزدیکی محل کار، بالا رفتن کیفیت مهد کودک از ابعاد مختلف در محل کار، وجود مهدکودک مناسب در محل کار، وجود مشاور خانواده در محل کار، وجود کلاسهای آموزش تربیت فرزند در محل کار، وجود مشاور و دستیار پزشک در دوران بارداری در محل کار، وجود سرویس ایاب و ذهاب در مدت بارداری و در طول دوران شیردهی در محل کار، دریافت طرحهای تشویقی برای فرزندآوری از طرف کارفرما، وجود مکان استراحت در زمان بارداری و شیردهی در محل کار، وجود محل شیردهی در محل کار، تطبیق و تنظیم ساعت کار مهدکودک با ساعت موظف کار با تمایل زنان به فرزندآوری رابطه مثبت وجود دارد.
جدول 3
ضریب همبستگی بین مرخصی زایمان و تمایل زنان شاغل به باروری
شاخص |
متغیر |
تمایل به باروری |
مرخصی زایمان |
رابطه |
تمایل به باروری |
1 |
223/0 |
معناداری |
|
047/0 |
|
رابطه |
مرخصی زایمان |
223/0 |
1 |
معناداری |
047/0 |
|
با توجه به جدول 3 ضریب همبستگی پیرسون نشان میدهد که بین مرخصی زایمان و تمایل زنان شاغل به باروری رابطه مثبت 223/0 وجود دارد؛ یعنی بین مرخصی زایمان 9 ماه و بیشتر از 9 ماه رابطه مثبت وجود دارد.
جدول 4
ضریب همبستگی بین شغل و تمایل زنان شاغل به باروری
شاخص |
متغیر |
تمایل به باروری |
شغل |
رابطه |
تمایل به باروری |
1 |
229/0 |
معناداری |
|
040/0 |
|
رابطه |
شغل |
229/0 |
1 |
معناداری |
040/0 |
|
با توجه به جدول 4 ضریب همبستگی پیرسون نشان میدهد که بین شرایط شغلی و تمایل زنان شاغل به باروری رابطه مثبت 229/0 وجود دارد؛ یعنی امکانات شغلی مانند حفظ منصب شغلی پس از مرخصی زایمان، انجام برخی از کارها در دوره بارداری و شیردهی بهصورت غیرحضوری و دورکاری، کاهش ساعت کاری و تعریف نیروی کمکی در زمان بارداری و پس از آن تا اتمام شیردهی با تمایل زنان شاغل به باروری رابطه مثبت دارد.
جدول 5
ضریب همبستگی بین درآمد و تمایل زنان شاغل به باروری
شاخص |
متغیر |
تمایل به باروری |
درآمد |
رابطه |
تمایل به باروری |
1 |
183/0 |
معناداری |
|
102/0 |
|
رابطه |
درآمد |
183/0 |
1 |
معناداری |
102/0 |
|
با توجه به جدول 5 ضریب همبستگی پیرسون نشان میدهد که بین درآمد و تمایل زنان شاغل به باروری رابطهای وجود ندارد. بنابراین، نتایج نشان میدهد که بین دریافت حقوق در مرخصی زایمان، عدم کاهش حقوق در مدت مرخصی زایمان، دریافت کمکهزینه بارداری از محل کار، دریافت کمکهزینه شیردهی از محل کار، دریافت کمکهزینه پرستار بچه از محل کار با تمایل زنان شاغل به باروری رابطهای وجود ندارد.
جدول 6
آزمون تی مستقل برای مقایسه دیدگاه زنان شاغل براساس وضعیت استخدامی
متغیر |
تعداد |
میانگین |
انحراف استاندارد |
t |
sig |
رسمی |
33 |
74/2 |
64/0 |
27/1- |
847/0 |
قراردادی |
43 |
94/2 |
66/0 |
28/1- |
با توجه به جدول 6 آزمون تی مستقل نشان میدهد که وضعیت استخدامی تأثیری در دیدگاه زنان شاغل ندارد. بنابراین، قراردادی یا رسمی بودن شغل زنان بر تمایل زنان به فرزندآوری تأثیری ندارد. برای مثال نبود ثبات شغلی در اشتغال قراردادی مانع تمایل زنان شاغل به فرزندآوری نیست.
جدول 7
آزمون تحلیل واریانس برای مقایسه دیدگاه زنان شاغل براساس سطح تحصیلات
متغیر |
تعداد |
میانگین |
انحراف استاندارد |
F |
sig |
دکتری |
12 |
52/0 |
65/0 |
|
|
کارشناسی ارشد |
22 |
49/0 |
62/0 |
||
کارشناسی |
30 |
50/0 |
66/0 |
21/1 |
311/0 |
پایینتر |
10 |
51/0 |
64/0 |
با توجه به جدول 7 آزمون تحلیل واریانس یکراهه نشان میدهد که سطح تحصیلات تأثیری در دیدگاه زنان شاغل ندارد.
یکی از ابزارهای اقتدار هر کشور افزایش نسل جوان و بزرگ بودن جمعیت آن است. کاهش نرخ باروری و پیری جمعیت موجب آسیبپذیری بیشتر کشور میشود. بنابراین، کشور باید به سمت افزایش جمعیت البته بهصورت معقول و معتدل برود. (ر.ک.، خامنهای، 1393) برگزاری همایش، میزگرد، سخنرانی، چاپ مقاله و غیره از ابزارهای لازم، اما ناکافی است. باید تلاش شود که مسئله کاهش نرخ باروری به شکل عمیق و علمی حل شود و گرههای ذهنی که در مورد این مسئله وجود دارد، باز شود و حقیقت قضیه روشن شود. بهترین روشی که بستر جامعه را برای افزایش نرخ باروری آماده میکند فرهنگسازی با استفاده از امکانات کشور است تا بتوان فکر عمیق و اساسی منطقی و قانعکنندهای برای افراد در کشور ایجاد کرد. ابتدا باید نخبگان جامعه مسئله لزوم افزایش نرخ باروری را قبول کنند و قانع شوند؛ زیرا اگر نخبگان جامعه قبول کنند، کار فرهنگسازی آسان میشود. متفکرین و صاحبان دانش مربوط به مسئله جمعیت در هر بخش میتوانند در این زمینه منطق صحیح و قابل قبولی را ارائه کنند. بعد دیگر افزایش نرخ باروری، قانونگذاری است. عوامل زیادی موجب کاهش نرخ باروری میشود که یکی از آنها بالا رفتن سن ازدواج است (ر.ک.، خامنهای، 1392).
در پژوهش حاضر رابطه معناداری 048/0 بین حمایت دولت و تمایل زنان شاغل به باروری بهدست آمد. برایناساس، هرچه حمایت دولت بیشتر شود تمایل زنان شاغل به باروری نیز بیشتر میشود. نتایج نشان میدهد که بین امکانات سازمانی و تمایل زنان شاغل به باروری به میزان 226/0 رابطه مثبت و معنادار وجود دارد؛ یعنی هرچه امکانات سازمانی بیشتر باشد، تمایل زنان شاغل به بارداری نیز بیشتر میشود. همچنین بین مرخصی زایمان و تمایل زنان شاغل به باروری رابطه مثبت 223/0 وجود دارد؛ یعنی هرچه مرخصی زایمان بیشتر باشد تمایل زنان شاغل به بارداری نیز بیشتر میشود. نتایج نشان میدهند که بین شرایط شغل و تمایل زنان شاغل به باروری رابطه 229/0 مثبت وجود دارد؛ یعنی هرچه امکانات شغلی بیشتر شود تمایل زنان شاغل به باروری نیز بیشتر میشود. همچنین نتایج نشان میدهد که بین درآمد و تمایل زنان شاغل به باروری رابطهای وجود ندارد. آزمون تی مستقل نشان داد که بین دیدگاه زنان شاغل براساس وضعیت استخدامی تفاوتی نیست. آزمون تحلیل واریانس یکراهه نیز نشان داد که سطح تحصیلات بر دیدگاه زنان شاغل تأثیری ندارد. به عبارت دیگر دیدگاه زنان شاغل در بیمارستان براساس سطح تحصیلات یکسان است.
نگاه بیشتر مردم این است که زنان شاغل تمایلی به فرزندآوری ندارند و فرزندآوری را مانعی برای حضور اجتماعی و اشتغال خود میدادند. به همین دلیل ترجیح میدهند که از فرزندآوری جلوگیری کنند. درحالیکه نتایج پژوهش حاضر نشان داد که زنان حضور اجتماعی و اشتغال را از موانع فرزندآوری نمیدانند و معتقدند که اعمال حمایتهای قانونی، شرایط مساعد برای فرزندآوری را فراهم میکند.
نتایج پژوهش حاضر در سیاستگذاریهای کلان چه در حوزه تحکیم خانواده و چه در حوزههای اجتماعی تأثیر میگذارد؛ یعنی وقتی سیاستگذاریها بر محور افزایش نرخ باروری باشد، تمام نهادها و سازمانها و هر محیطی که زنان در آن مشغول باشند حمایتهایی را برای فراهمشدن شرایط زنان برای فرزندآوری ایجاد میکنند. فراکسیون زنان و خانواده در مجلس شورای اسلامی باید مسئله باروری زنان شاغل را بهطور جدی بررسی کند و آن را در قالب یک لاحیه برای تدوین قوانینی برای بهبود شرایط زنان شاغل متمایل به فرزندآوری به مجلس شورای اسلامی تحویل دهد.
سازمانهای ذیربط باید خود را موظف به اجرای قوانین بدانند. همچنین سیستم نظارت حکومتی باید بهطور جدی اجراییشدن قوانین حمایتی را دنبال کند و متخلفین مجازات شوند. تجهیز امکانات متناسب با دوران بارداری و شیردهی در محل کار زنان؛ افزایش سطع آگاهی زنان شاغل از حقوق خود در محیط کاری در قالب کارگاههای آموزشی و حضور مشاور خانواده برای تسهیل روابط زوجین و روابط مادر و فرزندی در محل کار زنان شاغل میتواند در تمایل زنان به باروری مؤثر باشد و این فرایند را تسهیل کند.
1. ادیبیسده، مهدی.، ارجمند سیاهپوش، اسحق.، و درویشزاده، زهرا (۱۳۹۰). بررسی میزان افزایش باروری و عوامل مؤثر بر آن در میان طایفه کرد ساکن اندیمشک. نشریه مطالعات توسعه اجتماعی ایران، 1، 81-98.
2. ترابزاده، پگاه (۱۳۹۳). تحلیل جامعهشناختی عوامل مؤثر بر نگرش به باروری با استفاده از روش نظریه میدانی. همایش ملی چالشهای خانواده ایرانی، 1، 1-16.
3. حاجیزاده بنده قرا، فهیمه.، جاننثاری، شراره،. و نصیری، ملیحه (1395). تأثیر مثبت تأثیر مثبت توانمندی زنان بر فرزندوری: تعداد فرزندان بیشتر در زنان شاغل. نشریه زنان مامایی و نازایی ایران، 19، 51-61.
4. حسینی، حاتم،. عسکری ندوشن، عباس،. و مرادی، ناهید (۱۳۹۵). بررسی تطبیقی تمایلات فرزندآوری زنان کرد شیعه و سنی در مناطق روستایی شهرستان کامیاران. نشریه مطالعات زن و خانواده، 4(۱)، 63- 84.
5. خامنهای، سیدعلی (1392). بیانات مقام معظم رهبری. مشاهده شده در سایت رسمی مقام معظم رهبری: Khamenei.ir
6. خامنهای، سیدعلی (1393). بیانات مقام معظم رهبری. سایت رسمی مقام معظم رهبری: Khamenei.ir
7. راد، فیروز،. و ثوابی، حمیده (۱۳۹۴). بررسی گرایش به باروری و عوامل اجتماعی مرتبط با آن. نشریه مطالعات زن و خانواده، ۳(۳۱)، 127- 155.
8. رازقی نصرآباد، حجیه بیبی (1395). چگونگی تأثیرگذاری تحصیلات زنان بر تأخیر در فرزندآوری: نتایج یک مطالعه کیفی در بین دانشجویان دانشگاههای تهران. نشریه راهبرد اجتماعی فرهنگی، 5 (20)، 167-190.
9. رازقی نصرآباد، حجیه بیبی،. علیمندگاری، ملیحه،. و محمدیپور ندوشن، علی (۱۳۹3). بررسی تعارض کار خانواده و رابطه آن با رفتار باروری. نشریه انجمن جمعیتشناسی ایران،10(۱۹)، 165- 193.
10. شیری، طهمورث.، و بیداریان، سهیلا (1388). بررسی عوامل اقتصادی جمعیتی مؤثر بر باروری زنان 49-15 سالهی شاغل در آموزش و پرورش منطقهی 22 تهران. پژوهشنامه علوم اجتماعی، 3(3)، 93- 107.
11. شیری، محمد.، نوراللهی، طه.، و رستمی، الهام (1392). بررسی عوامل مؤثر بر باروری با تکیه بر رویکرد چند سطحی. نشریه معرفت، 189 (22)، 39- 62.
12. فطرس، محمدحسن،. نجمی، مریم،. و معمارزاده، عباس ( ۱۳۹6). تحلیل ارتباط میان نرخ اشتغال زنان و میزان باروری. نشریه زن در توسعه و سیاست، ۱۵(۳)، 311- 325.
13. کوئن، بروس (1372). مبانی جامعهشناسی. مترجم: توسلی، غلامعباس.، و فاضل، رضا. تهران: انتشارات سمت.
14. گلپایگانی، زهرا (1390). بررسی عوامل مؤثر بر تغییر نگرش خانوادههای ایرانی درخصوص کمفرزندآوری با نگاه به سیاستهای جمعیتی. کنفرانس بینالمللی علوم انسانی روانشناسی و علوم اجتماعی.
15. مباشری، محمود (۱۳۹۲). تعیین مهمترین عوامل تأثیرگذار بر الگوی باروری خانوادههای تکفرزند و بدون فرزند شهرستان شهرکرد. نشریه علمی-پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی ایلام، ۲۱(6)، 63- 70.
16. محمدی، نعیما،. و صیفوری، بتول (۱۳۹۵). بررسی جامعهشناختی عوامل مؤثر بر ترجیح باروری زنان. نشریه فرهنگی-تربیتی زنان و خانواده، 11(36)، 49-70.
17. موسوی، سیده فاطمه،. و قافلهباشی، مهدیهسادات (۱۳۹۲). بررسی جایگاه و نگرش به فرزندآوری در خانوادههای جوان شهر قزوین. نشریه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی، 1(2)، 111-134.
19. Brewster, K.L., & Rindfuss, R. (2000). Fertility and Women’s Employment in Industrialized Nation. Annual Review of Sociology, 26,271-296.
20. Del Bono, E. (2002). Total Fertility Rates and Female Labor Force Participation in Great Britain and Italy: Estimation of a Reduced Form Model Using Regional Panel Data. Pembroke College. University of Oxford.
21. Erdamar, G., & Demirel, H. (2014) Investigation of Work-family, Family-work conflict of the teachers. Proced Soc Behav Sci, 116(49),19- 24.
22. McGinnity, F., & Russell, H. (2008). Gender Inequality in Time Use: The Distribution of Caring, Housework and Employment among Woman and Men in Ireland. Ireland: Brunswick Press.